زمزمه شهادت حضرت زهرا،شاعر رسول چهارمحالی(ساقی

زمزمه شهادت حضرت زهرا
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
..................................ّ.......
نیمه شب ،غریبونه،یاسم کشید پر از خونه(2)
.............................................
ای داد از این غم و غربت
پرپر شدی تو وا حسرت
رفتی زدی آتیش به جونم
بی تو دیگه من نمی مونم
غم و غربت واسه من
بعد تو ای یاس کبود
بی مادری برای طفلان
بی مادری برای زینب
تو کوچه های مدینه
دیگه حسن راه نمی ره
دست رو تو صورت می گیره
ضجه و ناله می زنه
می گه غریب مادرم
نیلی شده تو صورتش
یه نا نجیب تو کوچه زد
سیلی به روی صورتش
............................................
نیمه شب تنها و بی کس
غسل می دادم بدنت رو
تا که دست به بازوهات خورد
فهمیدم درد و غمت رو
غصه رو به دل گرفتی
درد و تو دلت کشیدی
پهلوی شکسته از درد
غم من رو می کشیدی
بی نشونه ای خدایا
تک و تنها تو دل شب
زائر قبرت شدم من
تو که ام ابیهایی
کبوتر خونۂ من
تو پر زدی از آشیونه
در خونۂ علی دیگه
از تو نمونده نشونه
...........................................
شب ها حسین ای گل من
سراغ مادر می گیره
از تشنگی آب نمی خواد
روضۂ مادر می گیره
می گه غریب مادر من
در بین دیوار و دری
ششماهۂ تو کشته شد
از کینه و بغض به علی
مادر من کاری نداشت
حامی و دلداری نداشت
تو کوچه ها سیلی زدند
با لگد اون در رو زدند
پرپر شده یاس علی
حق پیمبر شد ادا
خونه رو آتیش می زنند
اون غاصبان دین ما
...............................................
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)