پاسخ به:اشعار عید مبعث
دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 4:37 PM
شاعر : علي امير احمدي
مى تراود از نسيم عشق اسرار شرف
مى نوازد گوشها را لطف اظهار شرف
بعد از آن بى رونقي هاى بساط معرفت
حاليا بالا گرفته کار بازار شرف
ظلمت ممتد حيات از ديده ها دزديده بود
چشم عالم روشن است اينک ز ديدار شرف
جهل گاهى عقل را از صحنه بيرون مى کند
کار عقل آنگاه خواهد گشت انکار شرف
زنده در گور جهالت مى کند آيات را
تا کجا از ظلم خواهد رفت ادبار شرف
آبهاى رفته برگشته است در جوى خرد
چون حبيب الله گرديده است سالار شرف
جنس فکراست و عبادت در دکان دين ِعشق
بشکفد از بندگى برشاخه افکار شرف
مومن و امنيت و از يک ريشه مشتق مى شوند
حصن ايمان است در هر جا نگاهدار شرف
آفتاب تند آن ايام هوش از سر ربود
از حرير مکرمت ها دوخت دستار شرف
روزگار بي خدايى ها از او پايان گرفت
تا ابد پاينده در جانهاست آثار شرف
روز ميلاد نبي گويى تولد يافت نور
از رخ او عالم آرا گشت انوار شرف
جلوه توحيد دارد اصل حرف وحدتش
نازد او در حشر، از اين جمع و آمار شرف
در شرافت شهره شهر است آن شعرى که شد
شاهدى بر فتح دلها زان علمدار شرف