پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
سه شنبه 12 بهمن 1395 1:57 PM
من به خاطر تو همه اتفاقات زندگیمو میپذیرم. همه اون خوبترینا و همه اونایی که دیگران بدترین می نامند! و برای من هنوز خوبترین اند. من همه رخدادهای همین الان و گذشته زندگیم رو میپذیرم ، چون می دونم که پشت تمام این اتفاقا تو حضور داری و با نگاه گرم و مهربونت واکنشهای منو می بینی. من آرومم و با شجاعت کامل این رخدادها رو میپذیرم، چرا که تو زیرکانه با همه چیز بازی میکنی تا ثابت کنی هیچ چیز از حوزه قدرتت خارج نیست. تو حتی میتونی از دلپلیدترین حوادث ، خیر و برکت رو برای هرکه بخواهی بیرون بکشی ، مگه ممکنه من ذره ای در قدرت حسابگری تو تردید کنم؟ تو در تمام لحظات زندگی ، درکنار هر نسیمی که از پشت درختی می وزید ، چشمان سحرانگیز و افسونگرت رو نیز به من می نمایاندی تا بدونم حتی کوچکترین نسیم عالم هم به اراده و فرمان تو به جریان می افته. تو حتی به کلماتی که من به زبان میآرم و تو دلم هست هم زودتر از من واقفی و کلمه و جمله بعدی رو قبل از اینکه بر دل و زبان من جاری بشه از قبل میدونی. وقتی اینطوره چجوری می تونم حضور پررنگ و زنده تو رو تو این نوشته انکار کنم؟
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.