پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
سه شنبه 12 بهمن 1395 8:03 AM
از چی بگم تا دلم لحظه ای آروم بگیره............
گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگیم که هوس می کردم سر سنگینم رو که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا رو شونه های صبورت بزارم ، آروم برایت بگم و بگریم ، تواون لحظات شونه های تو کجا بود؟
گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت به من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.