0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  12:04 PM

حضرت رقیه (س)-شهر شام

 

شهر شام و شروع ماتم بعد

همه در دست نیزه و نیرنگ

چه شده شهر غرق در شادی

آن طرف آتش و هزاران سنگ

............

ای امان از دل رباب حزین

دل زینب هماره بی تاب است

بید سرها ، سری بود کوچک

بر سر نی، علی که در خواب است

..............

کاروانی اسیر آمده است

هلهله، شادی و جسارت ها

بهر این قافله شده تکرار

قتل و غارت پی اسارت ها

.................

گویمت من هماره تکراریست

داستان سه ساله، زخم نمک

میخ در پشت فاطمه لرزاند

مادر و شهر شام و باغ فدک

....................

دختری که عزیز سقا بود

این رقیه همش زمین خورده

تا که نام عمو به لب آورد

تازیانه ز دست کین خورده

.....................

آه دور است چشم آب آور

آتشی دور خیمه ها افتاد

بعد عباس، سیلی و غارت

غصه بر قلب و جان ما افتاد

...................

دیدی از روی نی، پدر جانم

این همه احترام نامردان

پُر تاول شده، همه بدنم

بوده ام زیر تیغ بی خردان

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها