0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  12:35 AM

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با من بگو ای سر تو از راز مگویت

بگذار من دلخوش کنم بر گفتگویت

 

آخرکجارفتی چرا اینگونه گشتی

خاکستری گشته چرا این طره مویت

 

این بوی نان هم یادگاری تنور است

تغییر کرده چند روزی رنگ و بویت

 

با سجده گاه تو چه کردند ای هلالم

با من بگو ازچه شده اینگونه رویت

 

قران مخوان ای قاری قران زینب

می ترسم از این ضربه های بر سبویت

 

بعد از وداعت نوحه ی روز و شب من

وای از لبان خشک تو وای از گلویت

 

دشمن که  می زد تازیانه دخترت را

گفتش بگو حالا بیاید!....کو عمویت؟

 

پنهان و پیدا می شوی ای ماه نیزه

با جذر و مدت می کشانی ام به سویت

 

گه در فرازی و گهی هم در فرودی

جانم به لب آمد دگر در آرزویت

 

حرفی بزن بامن بیا یک دم سخن گو

بگذار من دلخوش کنم بر گفتگویت

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها