پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان به کوفه)
یک شنبه 10 بهمن 1395 12:18 AM
اي كه فراز نيزه تو را آشيان شده
بنگر مرا كه ناقه ي عريان مكان شده
حرفي كه نه!اشاره اي حتي نمي كني
از آن زمان كه هم سخنت خيزران شده
از بسكه سنگ خورده اي از دست كوفيان
خون لخته از كنار لبانت روان شده
سنگي كه ميخورد به تو باز ميخورد به من
پرتابشان ببين چقدر با نشان شده
شهري كه پايتخت علي بوده يك زمان
حالا دگر محله ي نامردمان شده
اي همسفر تو روي ني و من به زير ني
از روي ني سرت به سرم سايبان شده
شاعر : محمد حسن بیات لو