0

اشعار محرم (ورود کاروان به کوفه)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان به کوفه)
یک شنبه 10 بهمن 1395  12:16 AM

از بچه هات هیچ کسی کم نمی‌ شود
باشد بخواب، بدتر از این غم نمی‌ شود
باید چه کرد در وسط این حرامیان
با دست بسته مقنعه محکم نمی‌ شود

پیشانی ام که بوسه زدی را شکسته اند
مرهم حریف شدت دردم نمی‌ شود
هر کار می‌کنم بروند آن طرف، ولی
اوباش مانده دور و برم کم نمی‌ شود
دنبال چادرم که سر دخترت کنم
تقصیر من که نیست، فراهم نمی‌ شود
دارم سوار می‌شوم، عباس را بگو
زانوی کس، چو زانوی محرم نمی‌ شود

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها