نقش تربیتی و سیاسی امام حسن عسکری علیه السلام - ۲
شنبه 18 دی 1395 3:47 PM
امام؛ احیاگر اسلام
دوره عباسی ـ به ویژه در زمان امام حسن عسکری علیه السلام ـ از هر نظر بدترین دوره اسلامی بود؛ چرا که به علّت عیّاشی و ستم پیشگی حاکمان و منصب داران و نیز بی خبری و فقر عمومی در سایر بلاد اسلام، بسیاری از ارزشهای اسلامی از بین رفته بود و اگر تلاش شبانه روزی امام عسکری علیه السلام یاری گر اسلام نمی گردید، نام و یاد اسلام در ورطه سیاست های حکومت عباسی به نابودی کشیده می شد.
امام عسکری علیه السلام به حَسَب سختی زمان و اقتضای شرایط مکان ـ که طوفان بی دینی و لاابالی گری بر سرزمین های اسلامی می وزید ـ از نیروی «کرامت» که خداوند آن را در وجود اولیای خاصّ خود قرار می دهد، در راه تقویت ایمان شیعیان و دیگر شیفتگان وادی حق، بهره می جست.
معجزات و کراماتی که با نیروی معنوی آن حضرت رخ می نمود، نقش اساسی در هدایت مسلمانان به سوی ارزش های اسلامی داشت. چنانکه در همان فضای آلوده و تاریک، که در سراسر سرزمین های اسلامی جریان داشت، بسیاری از اندیشمندان و آگاهان، امام را به عنوان حقیقت زلال اسلام می دانستند و در مشکلات مادّی و معنوی به امام حسن علیه السلام پناه می بردند.
گرچه امام عسکری علیه السلام زیر نظر مستقیم دولت عباسی قرار داشت؛ لیکن درایت و کاردانی آن حضرت چنان بود که در بیشتر سرزمین های اسلامی «نماینده» داشت و از حال مسلمانان آگاه بود. برخی از مساجد و اماکن دینی در شهرها به امر مبارک ایشان ساخته شد؛ از جمله مسجد امام حسن عسکری علیه السلام (مسجد جامع) در قم. این مطلب، نشانگر آن است که آن بزرگوار به وسیله نمایندگان خود و با نیروی امامت، از تمام کاستی ها و مشکلات مردم آگاه بوده است.
دانشگاه مخفی امام علیه السلام ، حوزه آگاهی و رشد اسلامی همگان به شمار می رفت که ثمره آن، پرورش صدها دانشمند و اسلام شناس بود. چنانکه از کتب رجال و حدیث پیداست، حدّاقل ۵۰۰ نفر از جویندگان و علاقه مندان به مسائل اسلامی، از محضر آن حضرت بهره برده اند. در کتاب های رجالی نام ۱۰۷ نفر آمده که به عنوان اصحاب خاصّ امام علیه السلام از آن وجود مبارک، روایت کرده اند۸ و این، نشانه حجمی گسترده و چشمگیر از تلاش علمی امام علیه السلام در بدترین دوران حکومت عباسی است. تا زمانی که آن جناب زنده بود، هیچ کس قدرت سوء استفاده و تحریف مسائل اسلامی را نداشت.
آن حضرت در گستره سیاسی نیز میزان حق و باطل بود. از هر قیام ضدّ دولتی که در جهت عدالت و حقوق مردم انجام می گرفت، مخفیانه حمایت می کرد و اگر کسانی در پی بهره گیری از نیروی مردمی برای مقاصد سیاسی خویش دست به فعّالیتی می زدند، حضرت قاطعانه می ایستاد و دسیسه آنان را آشکار و خنثی می نمود.
در زمان امامت آن حضرت، فردی به نام «یحیی بن عمر طالبی» بر ضدّ خلیفه عباسی به پا خاست؛ هدفش چنانکه از لا به لای سخنان و شعارهایش پیدا می شود، عدالت اجتماعی و تقسیم غنائم میان ضعیفان و تهی دستان مسلمان بود. در جنگی که بین «یحیی» و «مستعین»، پادشاه ستمگر عباسی درگرفت، یحیی کشته شد و به دستور مستعین و بعد «معتزّ» جنازه او را بر دروازه بغداد نصب نمودند و مردم را وادار به اظهار بیزاری و بدگویی از قیام کنندگان کردند. در میان بزرگان و چهره های برجسته اسلامی، تنها امام عسکری علیه السلام است که از زبان مبارکش کلمه ای بر ضدّ قیام کنندگان شنیده نشد.۹
رهبری قیام زنگیان، با فردی به نام «علی بن عبدالرّحیم» از قبیله عبدالقیس بود. او خود را علوی و از نوادگان «زید شهید» می نامید. مردم را به یاری فرا می خواند؛ برخی به وی گرویدند و شعار خود را دفاع از مردم قرار دادند. چون از ناحیه ای از شامات به نام «زنج» بود، به این نام نیز معروف شد. امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:
«صاحب الزّنج لیس منّا اهل البیت».۱۰
جمال امامت در آینه کرامت
«ابوهاشم جعفری»، از یاران امام عسکری علیه السلام ، می گوید:
در زندان بودیم که امام عسکری علیه السلام را به زندان آوردند. برادرش «جعفر» نیز همراه او بود. دورش جمع شدیم و از هر موضوعی پرسش نمودیم. اتفاقاً مردی «جمحی» در زندان بود که خود را علوی معرّفی می نمود. امام، نگاهی به سوی او کرد و فرمود:
«اگر غیر خودی در میان ما نبود، زمان آزادی هر یک از شما را می گفتم.»
گفتم: ای پسر رسول خدا! مگر این، از ما نیست؟ او خود را علوی می نامد!
فرمود: «این مرد، جاسوس است و زیر لباسش کاغذی است که اسامی زندانیان نوشته شده و همه سخنان شما را گزارش می کند.»
ابوهاشم می گوید: لباس او را گشتیم؛ لیستی که امام به آن اشاره فرموده بود را، پیدا کردیم.۱۱
«علی بن ابراهیم» می گوید:
در زندان بودیم. امام حسن عسکری علیه السلام هم در زندان با ما بود. هر روز غلام امام از منزل ایشان بسته ای می آورد و همه ما روزه خود را با آن افطار می کردیم. چند روز بعد، من به قسمت دیگر زندان منتقل شدم و نمی توانستم از غذای امام افطار کنم. نان خشکی بیش نداشتم و هر روز با آن افطار می کردم. یک روز از شدت ضعف، حالم دگرگون شد. نزد امام عسکری علیه السلام رفتم. هنوز چیزی نگفته بودم که به غلام خود فرمود: «برای علی بن ابراهیم غذا بیاور که روزه نیست.» سپس به من فرموند: «روزه با نان خالی، بدن را ضعیف می کند و توان آدم را به تحلیل می برد. گاهی از گوشت استفاده کن تا بدین حال دچار نشوی. گوشت، باعث می شود تا بهتر روزه بگیری و توفیق بیشتری در عبادت پروردگار متعال داشته باشی.»
من از این برخورد امام تعجّب کردم؛ زیرا کسی از وضع من خبر نداشت و به هیچ کس هم حرفی نزده بودم. روز بعد، چیزی پیش آمد که بر شگفتی من افزوده شد. امام علیه السلام روزها روزه داشت و شب ها به عبادت مشغول بود و کمتر سخن می گفت. صبح روز بعد، غلام ایشان به عادت همیشه غذا آورد. امام علیه السلام فرمود تا غذاها را به ما تحویل دهد. سپس فرمود: «من امروز آزاد می شوم و این غذاها روزیِ شماست!»
به خدا سوگند! هیچ حرف و سخنی از آزادی نبود. اما آن حضرت عصر همان روز از زندان آزاد گردید.۱۲
روشنی دیدگان
با تولّد امام زمان علیه السلام شادی، چهره مبارک امام حسن عسکری علیه السلام را فرا گرفت و فرمود:
«سپاس خداوندی را که به من فرزندی داد که: اشبه النّاس برسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم خَلْقاً و خُلْقاً یحفظه اللّه تبارک و تعالی فی غیبته ثمّ یظهر، یملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما مُلِئَتْ جَوْراً و ظُلْماً؛ او از نظر صورت و سیرت، شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است و خداوند پس از یک غیبت طولانی، آشکارش می نماید و زمین را پر از عدل و داد می کند، در حالی که پر از بی عدالتی و ستم پیشگی می باشد.»۱۳
منبع: فرهنگ كوثر - زمستان ۱۳۸۲، شماره ۶۰ - نقش تربیتی و سیاسی امام
--------------------------------
پی نوشت:
۸. ر.ک: رجال طوسی؛ الغیبه؛ رجال کشّی؛ معجم رجال الحدیث.
۹. منتهی الآمال، ج ۲، ص ۶۶ ـ ۶۴، انتشارات علمی و ایران، تهران.
۱۰. حیاة الامام العسکری(ع)، ص ۲۸۳ ـ ۲۷۷.
۱۱. بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۵۹.
۱۲. مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۴۶.
۱۳. سیری در تاریخ تشیّع، به نقل از: کمال الدّین،
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست