روشهای مختلف خواستگاری
چهارشنبه 1 دی 1395 8:23 PM
فصل اول ازدواج
بالاخره دختر و پسر باید همدیگر را دوست داشته باشند و با هم ازدواج کنند یا نه؟ باید همدیگر را تا حدی بشناسند یا این حرفها مفت است و معیار و اینها شعار، و یک زوج تا زیر یک سقف نروند، همدیگر را نخواهند شناخت؟! آخرش باید این دو تا کبوتر عاشق! به هم برسند یا نه؟! پس این همه هفتخوان رستمی که جلوی پایشان گذاشتهاند چه صیغهای است دیگر؟! از جامعه به آن گندهگی بگیر تا خانواده به آن کوچکی، گاهی انگار همه دست به دست هم میدهند تا نگذارند قضیهی ازدواج جوانان راحت جلو برود. یک روز بهانهی شغل و یک روز سن و گاهی خرده گرفتن به آن بنده خدای مشتاق ازدواج که چرا اینقدر راحت در این مورد حرف میزنی و حیایت کو!
و از آن طرف گاهی اصرار اصرار که نظر، نظر خودت است و... این سه نقطه که اینجا گذاشتیم یعنی آنقدر مدلهای متفاوتی در انجام خواستگاری تا ازدواج در این جامعه داریم که از بیانش عاجزیم! در زیر نمونههای مختلفی آورده میشود ولی نتیجه و تصمیمگیری اصلی را به خودتان واگذار میکنیم چرا که: صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
و اما بعد...
روش نافبران
گویند در قدیم الایام، پدر و مادرها کارشان را راحت میکردند و با یک ناف بریدن! در نوزادی، خیالشان را از بابت ازدواج فرزندشان راحت میکردند تا وقتی بزرگ شد هر روز مجبور نباشند درب این خانه را بزنند و آن خانه را، تا مورد مناسبی برای پسرشان بیابند یا هر روز مجبور نباشند خواستگاری راه بدهند یا نگران ازدواج نکردن دخترشان شوند! قضیه از این قرار بود که در آن ایام وقتی خانمی دختری میزایید ناف دختر را به نام یکی از پسرهای فامیل مثل پسرخاله و پسرعمو و... میبریدند. روش کار این بوده است که ناف دختر را روی پای پسر میگذاشتند و میگفتند «پای هم پیرشن»!
بعد از ناف برون همه حاضرین میگفتند: مبارک، مبارک، پای هم پیر شن. گل میزدند و دختر و پسر نامزد میشدند. بعد از آن دختر و پسر مجبور بودند که پای همدیگر پیر شوند.
این روزها ولی دیگر این شیوه جواب نمیدهد و کمی زیاد عجیب و غریب، به نظر میآید! به دو دلیل: اول اینکه دیگر جامعه این حرفها را نمیپسندد، دوم این اینکه تعداد آقایان آب رفته است! و احتمالاً کار به ناف بریدن یک دختر روی پای یک پسر ختم نمیشود و احتمالاً روی پای بعضی از آقا پسرها ناف دوتا دختر کشیده میشود و این موضوع علاوه بر آنکه بذر انتقام هووگری از همان ابتدا در دل دخترخانمها به وجود آورد، باعث غرور بیجا و سر خود معطلی بیش از اندازهی داماد هم میشود!
گاهی انگار همه دست به دست هم میدهند تا نگذارند قضیهی ازدواج جوانان راحت جلو برود. یک روز بهانهی شغل و یک روز سن و گاهی خرده گرفتن به آن بنده خدای مشتاق ازدواج که چرا اینقدر راحت در این مورد حرف میزنی و حیایت کو!