جامعه مسخ شده را می شناسید؟!
شنبه 20 آذر 1395 1:14 PM
در تمام هشدارهای امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه، مسخ شدن جان و روح آدمی مورد توجه است كه در جامعه فاسد، انسان دگرگون شده «معروف» را «منكر» و «منكر» را «معروف» میپندارد. پس از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و انزوای عترت، هر روز آفتهای فراوانی به پیكرهی جامعه اسلامی یورش میآورد، و سلامتی آن را تهدید میكرد، و مصلحان و طبیبان واقعی جامعه اسلامی نیز نمیتوانستند به درمان آن روی بیاورند یا سر بر دار میشدند و یا همواره در هجرت و فراق به سر میبردند و یا در زندانها محصور بوده و اجازه تماس با مردم را نداشتند كه سرانجام پیكره بیدفاع جامعه اسلامی در برابر آفاتهای گوناگون بیمار گشته، دچار مسخ و دگرگونی ارزشها شد، كه حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام به آنها اشاره فرمود:
نه هر كس قلب دارد اندیشمند است، و نه هر صاحب گوشی شنواست، و نه هر چشم داری بینا! شگفتا! چرا تعجب نكنم؟ از خطا و اشتباه این گروههای پراكنده با این دلائل مختلفی كه بر مذهب خود دارند، نه گام به جای گام پیغمبری مینهند، و نه از عمل وصی پیغمبری پیروی میكند. نه به غیب ایمان میآورند، و نه خود را از عیب بركنار میدارند.به شبهات عمل میكنند، و در گرداب شهوات غوطهورند، نیكی در نظرشان همان است كه خود نیك میشمارند، و منكر و زشتی آن است كه خود منكر بشمارند.در حل مشكلات به خود پناه میبرند و در مبهمات تنها به رأی خویش تكیه مینمایند. گویا هر كدام امام خویشتن میباشند كه به دستگیرههای مطمئن و اسباب محكمی كه خود میاندیشند و خود ساختهاند چنگ زدهاند...
«اصلاح اجتماعی» ضرورتی است كه قابل انكار نیست، و باید همهی افراد، و رهبران دلسوز جامعه با تمام امكانات به اصلاح و بازسازی آن همت گمارند. حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در سخنرانیهای گوناگون به ضرورت اصلاح اجتماعی اشاره میكند كه: بر همهی مسلمین واجب است.
فسادزدگی جامعه اسلامی آنچنان خطرناك شده است كه چارهای جز قیام و پیكار و ریختن خون برترین انسان ها، باقی نمانده است. پس از قیام عاشورا، مردم بیدار شدند.همان مردم ساكت و عهدشكن كوفه، اولین انقلاب خونین را به نام «انقلاب توابین» سامان دادند و تداوم بخشیدند تا جاییکه بنیامیه را ریشهكن نمودند.
همه باید مراقب سلامت و اصلاح جامعه باشند. همه باید در برابر انحرافات و مفاسد اجتماعی واكنش نشان دهند. در نامه 47 سفارش میكند : «شما را به پرهیزكاری و نظم در زندگی، و اصلاح میان مسلمانان سفارش میكنم، همانا من از جد شما پیامبر اسلام شنیدم كه اصلاح كردن میان دو مسلمان پاداش آن از یكسال نماز و روزه بیشتر است.» وقتی اصلاح میان دو نفر آنقدر والا باشد، اصلاح امور مسلمین چقدر ارزشمند و گران سنگ خواهد بود؟
اصلاح اجتماعی روشها و شیوههای گوناگون دارد، شاید کسی بپرسد؛ چرا حضرت اباعبدالله علیهالسلام روش خون و قیام را برگزید؟ و دست به شمشیر برد؟ پاسخ اینگونه پرسشها را امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبه 88 و 17 نهج البلاغه داده است.
گاهی فساد زدگی جامعه بگونهای است كه با تبلیغات حساب شده و تذكر گفتاری عوض میشود، راه سلامت را باز مییابد. اما برخی از جوامع انسانی كه زمانی طولانی در خواب غفلت ماندهاند و جان و روانشان دگرگون شده و باورهای آنان تغییر كرده، هاضمه و ذائقه جامعه تا حدی مسموم است كه خوبیها را زشت، و زشتیها را خوب میپندارد. وقتی زخمها چركین شد راهی جز یك جراحی حساب شده باقی نمیماند، باید با خون و قیام مردم را بیدار كرد.
در این مقطع زمانی «شهادت طلبی» و «ایثار» كارساز است زیرا خون شهید در عروق جامعهی خفتگان، در پیكره بیرمق انسانهای بیتفاوت تزریق میشود. آنان را دگرگون میكند، تكان میدهد، تا بیدار شوند، قیام كنند، و راه فساد و صلاح خویش را بشناسند. برای این هدف عالی است كه حضرت اباعبدالله علیهالسلام خود را آماده شهادت میكند و در جواب امسلمة که او را از خطرات سفر به كوفه هشدار میداد فرمود:«یا اماه و انا اعلم مقتول مذبوح ظلما و عدوانا؛ ای مادر من از دیگران بهتر میدانم كه با ظلم و ستم كشته خواهم شد، و سرم را از بدنم جدا میكنند».
«نه هر كس قلب دارد اندیشمند است، و نه هر صاحب گوشی شنواست، و نه هر چشم داری بینا! شگفتا! چرا تعجب نكنم؟ از خطا و اشتباه این گروههای پراكنده با این دلائل مختلفی كه بر مذهب خود دارند، نه گام به جای گام پیغمبری مینهند، و نه از عمل وصی پیغمبری پیروی میكند.نه به غیب ایمان میآورند، و نه خود را از عیب بركنار میدارند.»
یعنی فسادزدگی جامعه اسلامی آنچنان خطرناك شده است كه چارهای جز قیام و پیكار و ریختن خون برترین انسان ها، باقی نمانده است. پس از قیام عاشورا، مردم بیدار شدند. همان مردم ساكت و عهدشكن كوفه، اولین انقلاب خونین را به نام «انقلاب توابین» سامان دادند و تداوم بخشیدند تا جاییکه بنیامیه را ریشهكن نمودند.
پیروزی نظامی معمولا با غلبه نظامی دیگری از بین میرود، ولی پیروزی آرمانی، بخصوص وقتی همراه با فداکاریهای عظیم باشد، در وجدان بشری اثر ماندگارتری باقی میگذارد.و بشریت را در طول تاریخ بیدار می کند. امام خمینی «قدس سره» فرمود: «ملتی که شهادت برای او سعادت است پیروز است. ما، در کشته شدن و کشتن پیروزیم». مهاتما گاندی برای آزاد سازی هند میگوید: از روشهای مبارزاتی امام حسین علیهالسلام استفاده كردم كه با خود در زندان گفتم: اگر كشته شوم فدای مردم هند شده و اگر پیروز گردم استعمار انگلیس را بیرون میكنم.
منابع:
- نهجالبلاغه، خطبه 88 و 17، نامه 47
- خرائج راوندی، ص 26
- مدینة المعاجز، ص 244
- صحیفه نور، ج 13، ص 65
حامد رفیعی - تبیان
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست