0

ارکان و اصول دین اسلام کدام‌اند؟

 
taha_h
taha_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 5282
محل سکونت : تهران

ارکان و اصول دین اسلام کدام‌اند؟
پنج شنبه 18 آذر 1395  4:45 PM

دین اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین از سوی خداوند به وسیله ی پیامبر گرامیش حضرت محمد مصطفی (ص) به منظور سعادت و هدایت بشر آمده است. دینی که پیامبران گذشته به آمدن آن و پیامبرش بشارت داده بودند. قرآن کریم که معجزه ی جاویدان پیامبر اسلام (ص) است می فرماید: انبیای سلف بشارت ظهور پیامبر اسلام (ص) را داده بودند و حتی اهل کتاب انتظار ظهور پیامبر اسلام را داشتند. [1] به ویژه از قول حضرت عیسی بن مریم (ع) نقل می فرماید: که ایشان بشارت داده بود به ظهور پیامبر اسلام و نام آن حضرت را هم احمد معرفی کرده بود. [2]

 

اسلام مانند همه ادیان الهی دارای سه حوزه ی عقاید، اخلاق و احکام است، با این تفاوت که در همه این ابعاد نسبت به سایر ادیان جامع ترین است؛ چرا که اسلام تنها دینی است که از طرف خدای سبحان بر آدم (ع) و خاتم (ع) و سایر انبیا (ع) نازل شد و تمام آنچه در صحف ابراهیم (ع) و زبور داوود (ع) و تورات موسای کلیم و انجیل عیسای مسیح (ع) بود به صورت جامع و کامل در قرآن حضرت محمد (ص) ظهور کرده است [3] و از دستبرد تحریف دور مانده است.

 

عقاید ، عبارت است از: اعتقاد به وحدانیت خدای متعال، عدالت (عادل بودن خداوند)، نبوت (فرستادن پیامبران از سوی خدا برای هدایت بشر)، امامت و معاد.

 

در بعد اعتقادات یک مسلمان می بایست علاوه بر شهادت به یگانگی خدای متعال به نبوت و رسالت حضرت محمد مصطفی (ص) نیز گواهی دهد و در غیر این صورت مسلمان نخواهد بود، البته لازمه شهادتین، ایمان به نبوت سایر انبیا، اعتقاد به روز رستاخیر (معاد)، خاتمیت دین اسلام، ملائکه، غیب و صدق تمامی ادعاهای پیامبر اسلام (ص) و دیگر ضروریات دین است و عدم اعتقاد به هر یک از موارد مذکور (ضروریات دین) باعث خروج شخص از دایره ی اسلام است. از آن جا که اسلام دین فطرت و عقلانیت است، تقلید در اعتقادات را نمی پذیرد و از انسان ها می خواهد که با تحقیق و از روی دلیل دین خویش را گزینش نمایند. [4]

 

در حوزه احکام؛ باید گفت که: هر فعلی که مکلف انجام می دهد خارج از حکم واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح، نیست . از این احکامی که اسلام برای افعال مکلفین قرار داده است به فروعات دین تعبیر آورده می شود که شامل نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری... می شود. عمل کردن و پای بندی به این احکام ضامن سعادت بشر است [5] .

 

به حکم عقل شخص یا خود می بایست در احکام دین دارای تخصص، صاحب نظر و کارشناس باشد و در نتیجه به رأی و نظر خویش عمل نماید و یا این که به شخص دیگری که دارای این خصوصیت است (مجتهد جامع الشرایط) مراجعه نماید. [6]

 

در بخش اخلاق نیز بسان دو امر فوق همان گونه که اشاره شد، اسلام دارای انسانی ترین دستور العمل های اخلاقی است. اهمیت و ارزش اخلاقیات در اسلام به اندازه ای است که پیامبر گرامی اسلام (ص) هدف بعثت و رسالت خویش را به تمام و کمال رساندن مکارم اخلاق، اعلام می فرمایند.

 

از آن جا که معرفی اسلام و امتیازات و ویژگی های آن در این مختصر امکان پذیر نیست، به ناچار فقط به ذکر برخی از ویژگی های دین حیات بخش اسلام اکتفا می کنیم. به عنوان مثال:

 

اسلام آیین مهرورزی به بندگان و مخلوقات خداست. و برای تمامی آنها اعم از انسان و غیر انسان حقوقی قائل است. به گونه ای که رحم و دلسوزی نسبت به گنجشک کشته شده ای را مایه رحم خداوند در روز قیامت می داند. [7]

 

دین اسلام ظلم و تعدی به حیوانات را نهی می کند و سیراب کردن درخت تشنه ای را سیراب کردن مؤمن می داند. [8] و آنچه را که در برخورد با اهل کتاب و حتی کفار توصیه می کند، رعایت عدالت است. [9] به گونه ای که علی (ع) دستور به تأمین مالی پیرمرد نصرانی از بیت المال می دهد. [10]

 

اساساً ریشه لغوی اسلام در دو کلمه سلم و سلام به معنای صلح و آرامش نهفته است. قرآن در تأیید این حقیقت که اسلام آیین صلح و آشتی و دوستی است، می فرماید:«ای کسانی که ایمان آورده اید، همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.» [11] از منظر قرآن، صلح پایدار و جهانی و آرامش جوامع بشری جز در سایه ی ایمان به خدا محقق نمی شود، و حلقه ی اتصال همه ی اجتماعات بشری که از نظر زبان، نژاد، فرهنگ، قومیت و منطقه ی جغرافیایی و ...، متفاوت اند فقط ایمان به خدا است. عدالت خواهی اسلام به اندازه ای است که با کمال صراحت اهل کتاب را به سوی وحدت و هماهنگی دعوت می کند و بابیانی دلپذیر می گوید «ای پیامبر ما به اهل کتاب (یهود و نصاری) بگو در حصار توحید بیایید تا یک دل و یک زبان خدای واحد را پرستش کنیم و به او شرک نورزیم» [12]

 

هنگامی که مسلمانان به مدینه هجرت کردند و پرچم پیروزی بالای سر آنان به اهتزاز در آمد، پیشنهادهای صلح از طرف مخالفین تقدیم پیامبر می شد و آن حضرت از آن ها استقبال می کرد. شاهد زنده ی آن صلح با چند طائفه از یهود بود که در سال اوّل هجرت انجام گرفت. اسلام خواهان صلح و همزیستی عمومی است و دراین زمینه برنامه های عالی و مفیدی طرح می کند. [13]

 

اهمیتی که دین اسلام به علم و دانش می دهد، در هیچ یک از ادیان دیگر دیده نمی شود. به گونه ای که طلب علم را بر هر مسلمانی لازم [14] ، خواب عالم را از عبادت جاهل برتر [15] و مداد علما را افضل از خون شهدا می داند [16] . در سایه ی این رهنمودها و امثال آن است که مسلمانان در مدت زمانی اندک بر قله های رفیع علم و دانش دست یافتند، تمدن عظیم اسلامی را پایه ریزی و دانشمندان کم نظیری چون جابر بن حیان (پدر علم شیمی). زکریای رازی (کاشف الکل) بوعلی سینا (بزرگ ترین فیلسوف و طبیب دوره خویش)، ابن هیثم، خواجه طوسی و ... را تقدیم جامعه انسانی نموده اند که اعتراف و تعریف و تمجید دانشمندان و بزرگان غربی در این رابطه قابل انکار نیست. [17]

 

در اندیشه ی اسلامی از جهت خلقت هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و مرد هیچ گونه امتیازی نسبت به زن ندارد. دین اسلام به بهترین وجه از جایگاه و شخصیت زن تجلیل کرده است. قرآن کریم حضرت مریم (س) را به عنوان بنده ی خاص و مقرب خداوند معرفی [18] همسر فرعون را به عنوان نمونه و الگو برای مؤمنان قلمداد [19] و مادر حضرت موسی (ع) را شایسته وحی (الهام) می داند [20] . دین اسلام زن را مایه ی آرامش و سکونت مرد معرفی می کند [21] ، در فرهنگ اهل بیت (ع) زن قهرمان نیست، بلکه او ریحان است [22] . خیر کثیر در او نهاده شده [23] و مقام مادر مقدم بر پدر است. [24]

 

از نگاه اسلام، هیچ قوم و نژادی بر قوم و نژاد دیگر برتری ندارد. تقوای الهی تنها ملاک برتری انسان ها شمرده می شود. [25] هر کس مسئول اعمال خویش است و کسی بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد [26] . خداوند توبه کنندگان از گناه را دوست دارد و با آغوش باز ایشان را می پذیرد [27] و ناامیدی از رحمت و غفران الهی را مذموم و نشانه ی عدم ایمان می داند. [28] مسلمانان را برادر یکدیگر می خواند. [29] بدگویی، استهزا، تهمت و افترا زدن به مؤمنان را جایز نمی شمارد. [30] مقام معلم را بسیار ممتاز معرفی می کند. [31] پاکیزگی و نظافت را از علایم ایمان می داند [32] و ...

 

اما پیروان مکتب اسلام در یک تقسیم بندی کلی به دو گروه شیعه و سنی تقسیم می شوند که با یک تتبع و تحقیق اجمالی در آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام (ص) و همچنین با مراجعه به عقل و سیره عقلا تجلی واقعی اسلام در مذهب حقه تشیع تحقق می یابد.

 

شیعه معتقد است، هرگز متصور نیست پیغمبر اکرم (ص) رحلت فرماید و کسی را جانشین خود قرار ندهد و سرپرستی، برای اداره ی امور مسلمانان و گردانیدن چرخ جامعه ی اسلامی معرفی ننماید. [33] به اعتقاد شیعه، همان گونه که پیامبر اسلام (ص) معصوم است، می بایست جانشینان او نیز از هر گونه معصیت و خطایی مصون باشند تا صلاحیت رهبری جامعه را بعد از آن حضرت (ص) داشته باشند. به تعبیر دیگر، شیعه بر این باور است که پیامبر اسلام، برای دوران بعد از خویش به منظور حفظ و حراست دین خدا، جانشینانی را به امر و تعیین پروردگار معرفی و منصوب نموده است. از نگاه شیعه جانشینان بعد از حضرت رسول (ص) 12 نفرند که اوّلین ایشان علی ابن ابیطالب (ع) است که حتی گروهی از اهل سنت (معتزلی ها) به افضل بودن ایشان نسبت به سایر صحابه اتفاق نظر دارند. [34]

 

بعد از حضرت علی (ع) 10 نفر دیگر از ائمه ی هدی (ع) به امامت منصوب شدند و همگی در راه اسلام به شهادت رسیدند، تا این که در سال 260 هجری قمری، آخرین امام و حجت خداوند بر روی زمین؛ یعنی مهدی موعود (ع) و منجی عالم بشریت به امامت رسیدند و به اذن و مصلحت خداوند در غیبت به سر برده و به هنگام ظهور جهان را پر از عدل و داد خواهند نمود. [35]

 

شیعه برای اثبات ادعای خویش به آیات و نصوص قطعی که از پیامبر اکرم (ص) به ایشان رسیده است استنادمی جوید [36] .

 

فضیلت و جایگاه اهل بیت (ع) به حدی در کلمات پیامبر اکرم و آیات قرآن دیده می شود که انکار آن محال بوده، به گونه ای که بسیاری از برادران اهل سنت بر این واقعیت واقف و معترف اند.

 

پیام معنوی شیعه به جهانیان یک جمله بیش نیست و آن این که «خدا را بشناسید». [37]

 

اعتقادات، احکام و اخلاقیات اسلام در بالاترین حد منطبق با فطرت و سرشت آدمی است و ره آورد اسلام چیزی جز سعادت دنیا و آخرت بشر نیست. [38]

 

 

برای آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه های:

 

1. ابتدایی ترین اعتقادات مسلمان، سؤال ۸۸۸. 

2. دلایل برتری شیعه، س 277.

3. قرآن و معنای اسلام و مسلمان، سؤال ۸۲۹. 

4. مشخصات و ویژگی های شیعه، س 287.

 

 
 
 
 
 

[1] مصباح، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، ص 113.

[2] همان، ص 115؛صف،6.

[3] تفاوت ادیان الهی فقط در منهج و شریعت است که قرآن کریم هم به وحدت دین تصریح دارد «ان الدین عندالله الاسلام» ؛آل عمران،19 . نک: جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر ازدین، ص 178.

[4] رساله توضیح المسائل مراجع،م 1.

[5] نک: ابتدایی ترین اعتقادات مسلمان، س 888.

[6] همان.

[7] میزان الحکمة، ج 4، ص 6962.

[8] وسائل، ج 17، کتاب التجارة، باب 10.

[9] نهج البلاغه، نامه 53.

[10] همان.

[11] «یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین»؛ بقره، 208.

[12] آل عمران، 64.

[13] درر اخبار، ص 28، ح11.

[14] بحار الانوار، ج 74، ص 55 ،باب علم و عقل.

[15] همان.

[16] همان.

[17] نک: نیک بین، نصرالله ، اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب.

[18] آل عمران، 42.

[19] تحریم، 11.

[20] قصص، 7.

[21] آل عمران، 164.

[22] نهج البلاغه، نامه ی 31.

[23] من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 385.

[24] کافی، ج 2، ص 162؛ برای آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه ی، زن در اسلام، سؤال شماره ی 265.

[25] حجرات، 13.

[26] انعام، 164.

[27] بقره، 222.

[28] یوسف، 87.

[29] حجرات، 10.

[30] تفسیر نمونه، ج 14، ص 370و 400.

[31] بحار الانوار، ج 74، باب 165، ح 193.

[32] مستدرک الوسائل، ج 16، باب 319، ح 9

[33] طباطبائی،محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 128.

[34] نک: بدایة المعارف، محسن خرازی،بخش امامت.

[35] مطهری، مرتضی، کلام و عرفان، ص 38.

[36] نک: بدایة المعارف، محسن خرازی،بخش امامت.

[37] طباطبائی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 236.

[38] اقتباس از سؤال ۱۱۴۵ (اسلام و تشیع) .

 

 

 

 

 

منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1440

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها