پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی
شنبه 29 آبان 1395 12:57 PM
شک
باز یارب چه شده انس و ملک در زاریست
همه جا گشته عزا، اشک دو عالم جاریست
زینب از شامِ بلا
دل غمین آمده است
بر سر و سینه زنید
اربعین آمده است
یا اباعبدالله یا حسین(4)
قافله برگ خزان گشت و به صحرا ریزان
هر کسی خسته رود سوی مزاری خیزان
هر که دنبالِ گلش
گشته با خون جگر
از غم لالهی خود
میزند سینه و سر
یا اباعبدالله یا حسین(4)
هر طرف مینگرم، بزم عزایی برپاست
از چنین غصه و غم، عرش و سما در غوغاست
هر کجا عقدهی دل
تا دمی وا بشود
عالم و آدمیان
همه شیدا بشود
یا اباعبدالله یا حسین(4)
خزان
زینب آمد کربلا با حالِ خسته
شیشهی عمرِ دلِ زینب شکسته
بین آن مقتل نشسته
دیده را بر خیمه بسته
یا حسین جانم ـ یا حسین جانم (3)
زینب آمد بر مزار دلبرِ خود
خاک غم ریزد دمادم بر سرِ خود
گوید ای جانا ببین چشمِ ترِ من
در سفر ای گل چه آمد بر سرِ من
هر کجا تا میرسیدم
رأس تو بر نیزه دیدم
یا حسین جانم ـ یا حسین جانم (3)
قافله هر سو به هر جایی روان شد
بر زمین افتاد و چون برگِ خزان شد
هر کجا با آه و ناله گریه کردند
جمله با یادِ سه ساله گریه کردند
کربلا شد در شراره
گشته عاشورا دوباره
یا حسین جانم ـ یا حسین جانم (3)