بعد از واقعه کربلا، رفتار امام سجاد(ع) با مردم چگونه بود؟
سه شنبه 25 آبان 1395 10:33 PM
گرچه امام زین العابدین(علیه السلام) بعد از واقعه جانگداز کربلا، مدت کوتاهی از مردم کناره گیری کرد، ولی با توجه به این که مسئولیت امامت و هدایت جامعه را بر عهده داشت و می دید مردم از اخلاق اسلامی تهی و غرق در گناه و شهوترانی شده اند و در پیروی از حاکمان نالایقشان، مجذوب شده اند و کسی نیست که آنان را از خشم و غضب الهی برحذر دارد و از سیل ویرانگر گمراهی و بی خبری برهاند، ازاینرو، برای ارشاد مردم، راه دعا و نصیحت و اندرز را برگزید؛ تا ضمن تأمین این هدف مقدس، از ظلم و ستم حاکمان وقت نیز در امان بماند.
سلوک نیکوی اجتماعی آن حضرت همواره مورد توجه مردم قرار داشت. هشام بن اسماعیل که از سوی امویان، فرماندار مدینه بود، از مقامش برکنار شد. گرچه هنگامی که وی فرماندار بود، از او یا از برخی خویشاوندانش عملی سر زد که بر خلاف خواسته امام سجاد(علیه السلام) بود، اما هنگامی که وی را برکنار کردند. روزی گذار امام به او افتاد و این پیغام را برای وی فرستاد: «برای آن چه می خواهی، از ما یاری بخواه»! هشام گفت: «خداوند به جایی که رسالت خویش را قرار می دهد، داناتر است». امام زین العابدین(علیه السلام) با این اخلاق، توانست دل های مردم و حتی سرسخت ترین دشمنان را مجذوب خود سازد. رفتار او سبب شد که مردم پس از واقعه کربلا و پس از آن که از اهل بیت(علیهم السلام) دور شده بودند، دوباره به آنان روی آورند».
بعضی از ابعاد وسیع این سلوک متعالی نیز هر چند در مقابل چشمان مردم نبود، اما به عنوان اسوه حسنه، جاودانه شد. امام زین العابدین(علیه السلام) روند تأمین مالی محرومان، به ویژه خانواده های شهیدان و آسیب دیدگان در میدان های مبارزه با حکومت را با دقت فوق العاده، دنبال می کرد و این کار را مخفیانه انجام می داد؛ تا آن جا که در برخی از موارد، نزدیک ترین افراد به او نیز از آن آگاهی نداشتند و علاوه بر این، فقیران نیز نمی دانستند که آن شخصی که به آنان کمک مالی می رساند، امام زین العابدین(علیه السلام) است و تنها پس از رحلت آن امام و پس از قطع شدن عطایای او از این موضوع آگاهی یافتند!
ابوحمزه ثمالی می گوید: علی بن الحسین(علیه السلام) شبانه مقدار زیادی نان بر پشت مبارک خویش حمل می کرد و در تاریکی شب، آنها را به تهی دستان می داد و می گفت: «صدقه دادن در تاریکی شب، آتش خشم خدا را خاموش می کند»[1]
یکی از آفات اجتماعی جامعه معاصر با امام(علیه السلام) ترویج نژادپرستی بود. ستم های امویان به جایی رسید که معاویه عرب را انسان می دانست و غیرعرب را انساننما![2] نابخردان از این وضعیت، بهره گرفتند و به همین علت، عرب به غیرعرب زن نمی داد.[3]
در برخی از منابع آمده است که فرماندار بصره (بلال بن ابی برده) یک غیرعرب را به سبب ازدواج با زنی عرب، کتک زد.[4] این بیماری به علمای دربار نیز سرایت کرد و آنان از سیاست حکمرانان، پیروی کردند.
احمد امین مصری می گوید: «حکومت اموی، حکومتی اسلامی نبود که در آن همه مردم برابر باشند و به شخص نیکوکار، پاداش داده شود؛ خواه وی عرب باشد و خواه غیرعرب و فرد خلافکار مجازات شود؛ خواه عرب باشد و خواه غیرعرب و خدمات میان مردم، به طور یکسان عرضه نمی شد. حکومت، عربی بود و مسئولان حکومتی هم خدمت گزاران عرب؛ اما به حساب دیگران و در این حکومت، اندیشه جاهلی بر عرب حاکم بود و نه اندیشه اسلامی»[5] امام زین العابدین(علیه السلام) با تمام قدرت با این ارتداد اجتماعی از اسلام، به مبارزه برخاست و با تکیه بر موقعیت اجتماعی و اصالت نسبی خویش، توانست بدون مانع و دشواری، بنی امیه را مورد هجوم قرار دهد.
دکتر صبحی می گوید: «در حالی که امویان، بنیاد حکومت خود را بر پایه نژادپرستی عربی برپا کرده بودند، امام زین العابدین(علیه السلام) نوعی دموکراسی اجتماعی را در میان مردم ترویج می کرد؛ با این که در رگ هایش خون نژاد اصیل جریان داشت؛ چه از لحاظ پدری و چه از لحاظ مادری [و او سزاوارتر از دیگران بود که به نژاد خویش مباهات کند]. امام(علیه السلام) با اقدامات خود، ساختار اجتماعی اسلامی را که امویان بر پایه تعصب نژادی برپا کرده بودند، لرزان ساخت.[6]
امام زین العابدین با نژادپرستی هم از لحاظ تئوری جنگید و هم از لحاظ عملی؛ و در این راستا فرمود: «نباید یکی از شما بر دیگری مباهات کند؛ زیرا شما همگی بنده اید و مولا یکی است»[7]
پی نوشت ها
__________________
[1]. تاریخ دمشق، ح 77؛ مختصر ابن منظور، ص 238،ح 17.
[2]. همان، ص 284، ح 17.
[3]. وسائل الشیعه، کتاب النکاح، باب 26، ج 4، تسلسل 25060؛
[4]. طبقات ابن سعد، ج 7، ص 26،
[5]. ضحی الاسلام، ج 1، ص 187.
[6]. دکتر صبحی، نظریه الامام، ج 6، ص 257.
[7]. بلاغه علی بن الحسین، ص 217.
منبع: http://www.porseman.org/showarticle.aspx?id=2175