پاسخ به:نقد وهابیت در مبحث توسل
جمعه 7 آبان 1395 9:49 PM
راهنمايي عثمان بن حنيف
در دوران خليفه سوم، مردي براي حاجتي پيش عثمان بن عفان آمد. خليفه به آن شخص توجه نکرد. اين شخص در راه با عثمان بن حنيف ملاقات کرد و از خليفه سوم به علت عدم توجه به او شکوه نمود. ابنحنيف آن شخص را به اين طريق امر نمود: وضو بگير و به مسجد برو، دو رکعت نماز بخوان و اين دعا را بخوان: «اللهم اني اسئلک و اتوجه اليک بنبينا محمد نبي الرحمة يا محمد اني اتوجه بک ربي فتقضي لي حاجتي.»
مرد رفت و به اين گفته عمل نمود. سپس به خانه عثمان رفت و حاجتش برآورده شد. وقتي مرد دوباره با عثمان بن حنيف ديدار کرد، از راهنمايي او تشکر نمود. ابنحنيف گفت: من کاري نکردم. تنها آنچه را از رسول خدا ديده بودم، به تو گوشزد کردم. [66] .
توسل به قبر نبي اکرم
در دوران عمر بن خطاب خشکسالي پديدار گشت. بلال بن حرث نزد قبر نبي اکرم(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: «يا رسول الله استسق لامتک فانهم هلکوا؛ [67] اي پيامبر، براي امت خود طلب باران کن که هلاک ميشوند.» دکتر طاهر القادري مينويسد: ابنتيميه در کتاب اقتضاء الصراط(ص 373) اين روايت را تأييد نموده است و ابنکثير در البداية و النهاية (ج 5، ص 167) نيز روايت مذکور را صحيح دانسته است. مؤلف عقيده توسل اعتراضاتي را که به اين روايت نمودهاند، پاسخ داده است. [68] .
تکفير شيعه بخاطر توسل
ابن تيميه با همه تعصبي که براي تحريم توسل به خرج ميداد اما ميگفت: اين مسأله خلافي است و تکفير کردن کسي که توسل ميجويد حرام و گناه است. و هيچ کس نگفته که شخص متوسل به پيامبر بعد از وفات کافر است، زيرا که اين مسألهاي است مبهم و ادلهي آن آشکار نيست، و کفر وقتي محقق ميشود که کساني دانسته منکر چيزي از ضروريات دين شود. و کسي که شخص متوسل را تکفير کند مستحق شديدترين کيفرهاست [69] .
متأسفانه تعصبات جاهلانه و دستهاي استعمار موجب شد که اختلاف بر سر توسل را که بيشتر ميان خود اهل سنت و جماعت با وهابيها بود، آن را به اختلاف شيعه و سني بکشانند و شيعه را به اتهام اين که حاجات خود را از غير خدا ميخواهد مشرک و کافر بخوانند؛ در صورتي که به قول آيت الله واعظ زاده خراساني، کساني که توسل و تبرک را جايز نميدانند در برابر جمهور علماي جهان اسلام بسيار اندکند و آنان طي اين هفت قرن نتوانستند مخالفين خود را قانع کنند [70] بنابراين حتي بنا به اعتراف صريح ابن تيميه مسأله اخلاقي است نه ضروري و حکم کفر در مورد کسي است که منکر يکي از ضروريات دين شود.