سبک زندگی بر اساس آموزه های اسلامی(4)
دوشنبه 19 مهر 1395 7:57 AM
گفتیم که فرهنگ حاکم بر جامعه و شاخصهای آن، بنیان الگوهای موجود در یک سبک زندگی خاصی را تشکیل می دهد، ولی روشن است که خود فرهنگ نیز از عوامل متعددی اثر می گیرد که مهمترین عامل آن، دین و آموزه های وحیانی است. بررسی تاریخ در جوامع گوناگون بشری، درستی این مدعا را ثابت میکند. برای شناخت حقیقات فرهنگ، نیازمند شناخت هدف انسان و همچنین نوع روابط او با طبیعت، ماورای طبیعت، خویشتن و دیگر انسانها هستیم و روشن است که دین در این زمینه، آموزه های صریح و گویایی دارد. دین در مقام نوعی هدایت الهی که در چارچوب ارسال پیامبرانی برای جامعه انسانی صورت می گیرد، دگرگونی ژرف و گستردهای در اندیشه و روح انسان ها پدید می آورد. در پرتو این دگرگونی که نظام شناخت ها و باورها، ارزش ها و گرایشها و رفتارها و کردارهای انسان را در برمی گیرد، استعدادهای درونی و فطری بشر شکوفا و هدایت میشود و در مسیری خاصی به تکامل می رسد. دراین باره می توان گفت هرچه دین، جهان شمول تر باشد یا گرایش های جهانی بیشتری داشته باشد و بتواند معیارهای خود را بر شمار بیشتری از افراد دارای فرهنگ های گوناگون تطبیق دهد، فرهنگ سازتر خواهد بود. این رابطه به گونه ای تقویت و نهادینه می شود که در سطح ناخودآگاه افراد، نوعی یگانگی میان دین و فرهنگ شکل می گیرد و انسانها بر اساس آن، اندیشه های نوینی می آفرینند، برنامه طراحی میکنند، استدلال می آورند و به تأسیس سازمان میپردازند. اگر دین را ابزار سرپرستی سعادت بشر در تمام شئون فردی، اجتماعی و تاریخی بدانیم، لازمه چنین باوری آن است که آموزه های دین را بر شکل گیری تمام باورها، ارزشها و هنجارهای لازم برای جهت دهی و الگوبخشی به رفتار و کنش انسانی حاکم بدانیم. در واقع، محدود نکردن دین به فهم زمانی خاص،
ص: 34
اعتقاد به تکامل پدیده فرهنگ بشری و سهیم بودن اراده انسانها در آن و نیز تبیین درست ارتباط میان فرهنگ متغیر و دین ثابت، ما را به این دیدگاه رهنمون می شود که دین و آموزههای وحیانی آن میتواند منشأ شکل گیری فرهنگ باشد. یادآوری این نکته ضروری است که اثرگذاری دین، همواره به معنای تغییر در فرهنگ گذشته یا تأسیس فرهنگی کاملاً متفاوت نیست، بلکه به خدمت گرفتن شاخصهای مناسب فرهنگ گذشته نیز اگر با آموزه های دینی مغایرت نداشته باشد، میتواند مورد توجه و تأیید دین قرار گیرد؛ زیرا بسیاری از دانشها و یافته های بشر که در طول تاریخ به دست آمده است و جزو اندوخته های مادی و معنوی جامعه بشری به شمار میرود، با کمک نیروی عقلانی به دست آمده که خود از مواهب الهی است و در هندسه معرفت دینی میتواند جایگاهی والا داشته باشد. اصولاً دانش و معرفت علمی، خارج از حوزه معرفت دینی نیست، بلکه عقل غیرتجریدی که عهده دار شناخت تجربی طبیعت است، در صورتی که معرفت یقینی یا شناختی همراه با طمأنینه به دست دهد، می تواند در هندسه معرفت دینی جای گیرد. (1)
از آنچه گفتیم، می توان چنین استفاده کرد که الگوهای رایج در سبک زندگی یک گروه اجتماعی، متأثر و برخاسته از خواسته ها و ترجیح هایی است که خود از نظام معنایی تعریف شده در آن گروه اثر می پذیرد. پس در یک رابطه طولی میتوان چنین گفت که دین، فرهنگ جامعه را شکل می دهد. فرهنگ نیز نظام معنایی خاصی برای زندگی فردی و اجتماعی تعریف میکند و این نظام معنایی، سرچشمه و خاستگاه مجموعه در هم تنیده ای از الگوهای خاصی برای زندگی است که یک کل منسجم و متمایز را در قالب سبک زندگی پدید میآورد. بدین ترتیب، آنچه در این بحث
ص: 35
پیگیری می شود، ناظر به این موضوع است که عموم ادیان، دارای نظام معنایی، آموزه ها، نهادها و ساختارهایی هستند که با بهره گیری از آن، پیروان خود را در ایجاد سبک های زندگی دینی، توانمند می سازند. به عبارت دیگر، بحث بر سر رابطه هوشیارانه و انتخابی میان دین و سبک زندگی پیروان آن دین و فرهنگ برآمده از آموزه های آن دین است.
رابطه ذاتی فرهنگ و دین، مسئله ای است که اندیشمندان غربی به آن توجه کرده اند،(1) ولی مهم برای ما، توجه اندیشمندان به نقاشی دین در ایجاد الگوهای مناسب برای زندگی است. زیمل (2) با توجه خاص به نقش دین در شکل گیری سبک زندگی، معتقد است در موقعیت های برآمده از ناسازگاری درونی انسان، دین در مقام شیوه زیستن دیده می شود، ولی منظور آن نیست که ما دین را شبیه به ملودی خاصی در سمفونی حیات ببینیم، بلکه دین، به کلیدی می ماند که کل اثر بر اساس آن اجرا میشود. بدین ترتیب، فضای زندگی که تماماً از خرسندی، از اعمال و تقدیر از افکار و احساساتی درباره جهان پر شده است، با وحدت درونی منحصر به فردی میان فروتنی و جسارت، اضطراب و آرامش، مخاطره و تقدیس که صرفاً میتوان آن را دینی نامید، فرا گرفته می شود.(3)
مسئله اساسی و بار نیز در اثر مشهورشی، اخلاقی پروتستان و روح سرمایه داری (4) این است که آیا درک بشر از جهان هستی و علاقه های
ص: 36
دینی شان در قالب چنان ادراکی میتواند مناسبات اجتماعی و کنشهای عینی شان را به ویژه در حوزه کنش اقتصادی متأثر سازد؟(1) ویژگی مهم روش وبر در این اثر، نشان دادن وجوه مطابقت یا همخوانی میان گرایشهای ذهنی بر اساس نظام های معنایی است. او برای اینکه گرایش ها و باورهای دینی را به عنوان یک عامل مستقل مهم در فرآیند توسعه اقتصادی نوین در نظر بگیرد، این مسئله را از راه ردیابی شیوهای بررسی کرد که این اندیشههای الهیاتی بر اساس آن، به علاقه های صرفاً دینی معتقدان پاسخ میدهد. وبر نشان داد که اخلاق پروتستانی(2) چگونه از وضعیت اولیه کالونیستی(3) (یعنی وضعیتی که در آن، فرد هیچ نشانه ای از برگزیده بودن یا مقدر بودن رستگاری اش نداشت) به وضعیتی تحول یافت که در آن، موفقیت در تکلیف دنیوی می تواند نشانه ای از برگزیده بودن و رستگاری پنداشته شود.(4) این نگرانی کاملاً دینی سبب شد اعتقاد پروتستانی دوباره در جهتی هدایت شود که اتفاقاً موجب همخوانی بیشتر آن با این نوع از روحیه مورد نیاز سرمایه داری جدید گردد.(5) اکنون پس از گذشت سالها، ظرفیتهای تحول آفرین ایدئولوژی های دینی در چارچوب بررسی دوباره نظریه وبر و کاربردهای تطبیقی و تحلیلی آن در
ص: 37
سطحی گسترده تر، ذهن جامعه شناسان را به خود مشغول کرده است. به نظر می رسد در بحث جایگاه دین در فرآیند شکل گیری سبک زندگی می توان از مدل وبر به عنوان مدل کنش به معنای عام آن بهره برد. بر اساس این مدل، تعامل تمایلات و منابع می تواند انتخاب های فردی و گروهی یا همان کنشی را پدید آورد. مجموع این کنش ها، الگوهایی را ترسیم می کند که می توان آن را «سبک زندگی» نامید. بر این اساس، تمایلات و ترجیحات فردی و جمعی، جهت کنش را تعیین می کند و منابع در دسترسی که در پیوند با عوامل ساختاری، فرصت های زندگی را پدید میآورد. بستر بروز کنش را فراهم می سازد.(1) بوردیو نیز در تعبیر ساختگرایانه تری از این مدل، نظام اجتماعی را مجموعهای از میدان ها(2) می داند که بر اساس توزیع سرمایه طبقه بندی می شود و افراد در آن برای کسب بیشتر سرمایه و در نتیجه، قدرت به رقابت می پردازند. هر فرد بر اساس موقعیت خود با درونی کردن این میدان ها، نظام های طبقه بندی شدهای را در ذهن خویش پدید میآورد. هریک از این نظام ها می تواند از یک سو، ظرفیت تولید فعالیت های قابل طبقه بندی (تولید بی پایانی از الگوهای رفتار) و از سوی دیگر، ظرفیت طبقه بندی و درک اهمیت فعالیت ها و محصولات (یعنی تمایلات و ترجیحات یا سلیقه) را در فرد به وجود آورد. فرد بر اساس ارزیابی یا همان سلیقه، الگوی رفتاری خاصی را برای دستیابی به سرمایه بیشتر (اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین) در هر میدان برمی گزیند. این الگوها و جلوه های عینی آنها، سیکهای زندگی هستند.(3)
بدین ترتیب، می توان گفت سرمایه فرهنگی برآمده از جهان بینی و نظام معنایی دین، در کنار نمادهای آیینی و شعایر مئی می تواند مجموعه پیروان
ص: 38
یک دین را به صورت منسجم در شکل دهی ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، و همچنین سلیقه هاو ترجیح های برامده از ان یاری دهد. البته این موضوع می تواند به شکل گیری الگوهای خاصی برای زندگی بینجامد و نوعی از سبک زندگی دینی را پدید آورد.
منابع اسلامی سبک زندگی
از آنجا که جامعیت دین اسلام، بُعدهای اعتقادی، اخلاقی و عملی زندگی انسان را به یکدیگر پیوند می زند و ایمان و عمل را در کنار یکدیگر می طلبد،(1) آموزههای این آیین به گونهای ارائه شده است که همواره به جلوه های بیرونی و عینیِ اعتقاد و ایمان قلبی توجه و چگونگی آن را تبیین می کند. قرآن کریم، این مهمترین منبع آموزههای اسلامی، سرشار از الگوهایی است که شیوه زیست مؤمنانه و مورد نظر اسلام را معرفی میکند. در پرتو آیات نورانی قرآن، شیوه زیستن پیامبر گرامی اسلام که در قالب رفتار آن حضرت در تاریخ ثبت گردیده، اسوه و نمونه عالی زندگی است که به تمام مسلمانان معرفی شده است. همچنین سخنان و حکایت های فراوانی از اهل بیت علیهم السلام در اختیار جامعه مسلمان قرار دارد که با الهام از آموزه های نورانی قرآن کریم، نمونه های عینی تر و ملموستری از شیوهها و الگوهای زندگی مبتنی بر آموزههای دینی را بیان می کند. از این رو، اندیشمندان مسلمان در طول سدههای گذشته و با اثرپذیری ژرف از این گنجینههای ارزشمند، آثاری
ص: 39
نگاشته اند و در آن، دیدگاههای استنباطی و اجتهادی خود را درباره الگوهای زندگی متناسب با آموزههای اسلامی بیان کردهاند. بدین ترتیب، می توانیم میراث گرانقدری را که درباره معرفی سبک زندگی مبتنی بر آموزههای اسلامی در اختیار داریم، در قالب چهار گروه اصلی، شامل قرآن کریم، سیره پیامبرگرامی اسلام، جوامع روایی و حدیثی و دستاوردهای علمی و فکری اندیشمندان مسلمان دستهبندی کنیم که به بررسی آنها می پردازیم.
قرآن کریم
مسلمانان که در پرتو آموزه های اسلام، قرآن کریم را هادی و راهنمای انسان،(1) درمان دردهای بشر،(2) کاملکننده دین،(3) چراغ راه،(4) بهار دلها و سودمندترین بیان(5) می دانستند، برای پاسداری از آن و نیز برداشت درست از آیات آن، اهمیت ویژهای قائل بودند. بر اساس توصیه و تأکید قرآن به تدبّر در آیات(6) و نیز به دلیل مسائلی همچون بلندای فصاحت و بلاغت قرآن، سبک ویژه قرآن در ارائه معارف، تبیین اصول و کلیات، محتوای فراطبیعی قرآن و تفاوتهای فکری مردم و مراتب حقایق قرآن، مسلمانان از ضرورت فهم روشمند و مضبوط کلام خدا آگاه شدند.(7) این مسئله که اهتمام ویژه مسلمانان را در پی داشت، به تدریج زمینهساز شکلگیری دانشی گردید که در اصطلاح، «دانش تفسیر قرآن» نامیده میشود.
ص: 40
پس از پیامبر گرامی اسلام که به تصریح آیات قرآن، وظیفه تبیین آیات را بر عهده داشته است،(1) امام علی علیه السلام ، برترین و نخستین مفسر قرآن در تاریخ اسلام است که قرآن ناطق بود و گواهی صادق بر عظمت قرآن صامت:
ذلکَ القرآنُ فَاستَنطِقوهُ وَ لَن یَنطِقَ وَ لکِن اُخبِرُکُم عَنهُ؛ از قرآن بخواهید تا سخن بگوید و هرگز سخن نگوید، اما من شما را از آن خبر میدهم.(2)
پس از آنکه مباحث تفسیری بر اساس مشربهای گوناگون کلامی گسترش یافت، بهتدریج، دانشمندان مسلمان به تألیف و تدوین تفسیر قرآن پرداختند. مفسران مسلمان در طول تاریخ، با توسعه دانش تفسیر، صدها تفسیر عظیم و عمیق را پدید آورده و به جامعه بشری تقدیم کردهاند. این تفسیرها با توجه به رویکردهای گوناگون حاکم بر گرایش و روش اندیشمندان مسلمان، تنوع بسیاری دارد. اختلاف منابع و ابزارهای تفسیر، جهتگیریهای عصری مفسران و نیز تخصص مفسران در علوم خاص، از جمله مواردی است که شیوههای گوناگونی در تفسیر قرآن کریم پدید آورده است.(3)
حاصل بخشی از این تلاشهای گسترده و گوناگون، ارائه تفسیرها و برداشتهایی از قرآن در زمینههای اجتماعی، تربیتی، اخلاقی، علمی و فقهی است(4) که بهرهگیری از آنها، میتواند دستاوردهای ارزشمندی در
ص: 41
زمینه آشنایی با الگوهای زندگی مطلوب و مورد نظر اسلام در پی داشته باشد. در این زمینه، به ویژه میتوان به تفسیر آلاء الرحمن از بلاغی، الکاشف از مغنیه، من هدی القرآن از سید محمدتقی مدرسی، پرتوی از قرآن از آیت الله طالقانی، المیزان از علامه طباطبایی، تفسیر نمونه از آیتالله مکارم شیرازی، المنار از شیخ محمد عبده و فی ظلال القرآن از سید قطب اشاره کرد. نویسندگان این آثار کوشیده اند تا با گرایش به مسائل اجتماعی و تربیتی، قرآن را تفسیر کنند و با رویکردی نوین و با هدف حل معضلات اجتماعی، تربیتی و اخلاقی، به آیات قرآن بنگرند. بدین ترتیب، بهترین راه برای آشنایی با الگوهای پیشنهادی اسلام در زمینه سبک زندگی مؤمنانه، رجوع به این دسته از تفسیرهاست که از مباحث آن میتوان نکته های بسیاری به دست آورد.