پاسخ به:اشعار زیبای روز سوم ماه محرم
پنج شنبه 23 دی 1395 12:05 AM
حضرت رقیه (س)
لب بسته است، بی رمق و خسته، بی شکیب
لبریز اشک و آه ولی ، فاطمی، نجیب
دنیای شیون است، سکوت دمادمش
باران روضه است همین اشک نم نمش
زهرائی است، شکوه ز غم ها نمیکند
جز آرزوی دیدن بابا نمیکند
حرفی نمی زند ز کبودی پیکرش
از سنگ های کینه و گُل های معجرش
با بیکسی قافله خو کرده آه آه
با طعنه های آبله و زخم گاه گاه
آری نمک به زخم دل غم نمی زند
از گوشواره پیش کسی دم نمی زند
هرگز نگفته از غم و درد اسیری اش
از ماجرای سیلی و دندان شیری اش
سنگ صبور هر دل بی تاب میشود
لب بسته و در آتش غم آب میشود
اوقات ابری اش بوی غربت گرفته اند
حالا که واژه ها همه لکنت گرفته اند
×××
با آه های شعله ورش حرف می زند
او با اشارهی نظرش حرف می زند
حالا که غرقِ خون شده لب های کوچکش
با اشک های چشم ترش حرف می زند
او هرگز از تسلّی سیلی سخن نگفت
دارد تمام بال و پرش حرف می زند
لب بسته است از همهی اهل کاروان
بر نیزه با سر پدرش حرف می زند
×××
می پرسد از سر پدر و شرح سرگذشت
گاهی به روی نیزه و گاهی میان تشت
بابا بیا به خاطر عمه سخن بگو
لب باز کن دو مرتبه «زهرای من» بگو
بابا بگو برای من از روز اشک و آه
از آن همه مصائب جان سوز قتلگاه
بابا برای دخترت این حرف ساده نیست
معنای نعل تازه و تیر سه شعبه چیست؟
آتش زده به جان من این داغ بی امان
انگشر تو نیست در انگشت ساربان؟!
خونین شده به روی لبت آیه های نور
خاکستری به چهرهی تو مانده از تنور
جاریست خون تازه ز لبهات هم چنان
بابا چه کرده با لب تو چوب خیزران ...
این لحظه ها برای سه ساله حیاتی است
روی لبش ترنم «عجّل وفاتی» است
حالا که سر زده به شب تار او سحر
حالا که آمده به خرابه سر پدر
دیگر تحمل غم دوری نمیکند
در حسرت فراق صبوری نمیکند
یک بوسه از سر پدر و ... جان که بر لب است
داغ سه ساله اول غمهای زینب است