0

اشعار زیبای روز سوم ماه محرم

 
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:اشعار زیبای روز سوم ماه محرم
جمعه 30 مهر 1395  11:31 PM

دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد
صدای هق هق و اشکم دوباره توأم شد

بهشت روی زمینم تو بودی و رفتی
از آن به بعد دگر زندگی جهنم شد

همین که معجرم آتش گرفت، افتادم
و چند رشته حریر بهشتیم کم شد

از آن زمان که ز ناقه، پدر! زمین خوردم
نفس کشیدن من سخت و نامنظم شد

هر آن قدر که برای تو گریه میکردم
همان قدر به زدن دشمنت مسمم شد

سه روز پیش مرا بی هوا کشیده زد و
از آن به بعد صداها برام مبهم شد

همینکه دست کشیدم به روی رگهایت
عذاب لحظه ی گودال تو مجسم شد

عذاب لحظه ی تلخی که بعد از آن عمه
اگرچه کوه غرور است، قامتش خم شد

همینکه روی لبت پای چوب را دیدم
دلی که سخت شکسته است، زخمی غم شد

برای دادزدن هم رمق نداشت تنم
دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد

مسعود اصلانی


تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها