0

سریال های تلویزیونی

 
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

حميـد گـودرزي:پنجمين خورشيد، عبرت‌آموز است
سه شنبه 10 شهریور 1388  2:37 PM

 حميد گودرزي بازيگر توانايي است كه از 30 سالگي به اين حرفه رو آورده است. او در كنكور سال 74، در رشته دندانپزشكي قبول شد، پدر، مادر، دوستان و اقوام همه بر اين تصور بودند كه او هفت سال ديگر دكتر دندانپزشك خواهد شد، ولي او پايش رادر يك كفش كرد، كه مي‌خواهم بازيگر شوم و سرانجام هم به اين آرزويش رسيد و پله‌پله مراحل ترقي را پيمود تا امروز، البته وي با اينكه محبوبيت و شهرت خود را از تلويزيون به دست آورد، اما در سال‌هاي اخير يكباره به فعاليت‌هاي سينمايي رو آورد، پيشنهاد «عليرضا افخمي» به او براي حضور در «پنجمين خورشيد» باعث شد كه حميد اين بار «بله» بگويد و بازگشتي دوباره به تلويزيون داشته باشد. گرچه در سال‌هاي گذشته او قرار بود در «او يك فرشته بود» و «زيرزمين»، هر دو به كارگرداني عليرضا افخمي حضور داشته باشد، اما اين امر ميسر نشد و اينك در رمضان سال 88، او با پنجمين خورشيد آمده است. جا دارد از دوست خوبمان «شهرام زماني» كه هماهنگي‌هاي لازم را براي اين گفتگو انجام داد، تشكر كنيم. بازگشت دوباره حميد گودرزي در سريال‌هايي چون مسافري از هند، تب سرد و كمكم كن، خاطرات زيادي در ذهن بينندگان تلويزيون خلق كرد، اما به يكباره، تصميم گرفت فعاليت در سينما را ادامه بدهد و حالا پس از گذشت 6 سال، دوباره ماه رمضان امسال با سريال پربيننده «پنجمين خورشيد» به تلويزيون بازگشت. گودرزي مي‌گويد: طي اين سال‌ها پيشنهادهاي زيادي تلويزيوني داشتم، كه بيشترشان هم مناسبتي و براي ماه رمضان بود، اما بنا به دلايلي اين پيشنهادها را رد كردم، تا اينكه قسمت شد، امسال در خدمت مردم با بازي در يك مجموعه «ماورايي» به نام پنجمين خورشيد حضور داشته باشم. طي اين مدت سريال‌هاي ماه رمضان را دنبال مي‌كردم، به خصوص كارهاي «رضا عطاران» كه سريال‌هاي مفرحي بودند و همچنان سريال «ميوه ممنوعه» كار حسن فتحي كه خيلي ديدني بود. گودرزي مي‌گويد: «البته قرار بود پس از «تب سرد» در سريال‌هاي «او يك فرشته بود» و «زيرزمين»، هر دو به كارگرداني عليرضا افخمي بازي كنم كه هر دو بار، اين امر ميسر نشد. متن پنجمين خورشيد به عليرضا افخمي اعتماد دارم، او متن‌هاي خوبي را مقابل دوربين مي‌برد، درست مانند كارهاي گذشته‌اش، اين داستان كسي را نصيحت نمي‌كند، البته لايه‌هاي معنوي و مذهبي دارد كه افخمي با ظرافت خاصي به بيان آن پرداخته است. اين داستان پرمحتوا، عبرت‌آموز و البته تا حدي ماورايي است، اما نه به آن شكل كه در سال‌هاي اخير در سريال‌ها مرسوم بوده و به دنبال برزخ و روح و... باشد. اتفاقي است كه در اين كره خاكي مي‌افتد و يك انسان به زماني ديگر منتقل مي‌شود.«محسن» نقش محوري را بازي مي‌كند كه يك دوره 24 ساله را نشان مي‌دهد، همان‌طور كه ديديد در اين مجموعه من پسر خانواده‌اي هستم كه با مادر و خواهرش زندگي مي‌كند و دچار مشكلات مادي است، اين داستان مربوط به سال 1364 است. در ادامه مي‌بينيم كه سن من تغيير نمي‌كند، اما در مورد بقيه بازيگران، 24 سال به سن و سالشان اضافه مي‌شود. كيش و مات همزمان با اينكه علاقه‌مندان به هنر، حميد گودرزي را هر شب پس از افطار از شبكه سه مي‌بينند، فيلم «كيش و مات» او روي اكران است، اگر اين فيلم را نديده‌ايد، بخوانيد كه داستان آن و نقش گودرزي در آن چيست. گودرزي مي‌گويد: نقش يك پسر بدشانس را بازي مي‌كنم كه اگر دست به طلا هم بزند، خاكستر مي‌شود! او يك روز تصميم مي‌گيرد خودكشي كند، اما موفق نمي‌شود و سر از بيمارستان درمي‌آورد، در آنجا يك خانم دكتر روان‌شناس (كه آن نقش را الناز شاكردوست بازي مي‌كند) را به او معرفي مي‌كنند، آن جوان بدشانس چند جلسه‌اي به مطب آن خانم دكتر مي‌رود و اين ارتباط باعث مي‌شود كه آنان نسبت به هم علاقه‌مند شوند. خانم دكتر هم با كمك گودرزي در فيلم، از خجالت آنهايي كه مي‌خواهند پول‌هايش را بالا بكشند، درمي‌آيد. آدم‌ بدهاي فيلم، تيرشان به سنگ مي‌خورد و آدم خوب‌هاي فيلم هم در نهايت با يكديگر ازدواج مي‌كنند. اين داستان معمولا در ميان تماشاگران جواب مي‌دهد. چرا كه آنان پايان خوش را دوست دارند، ازدواج پسر فقير با دختر پولدار و برعكس... خاطره‌اي از رمضان آن زماني كه «كمكم كن» پخش مي‌شد با آن داستان جذابش، يكي از دوستانم، خواهرش را در بيمارستان خاتم‌الانبيا(ص) بستري كرده بود، از من خواست كه با حاضر شدن در بيمارستان به خواهرش روحيه بدهم. مي‌خواستند خواهرش را عمل جراحي كنند، وقتي كه رفتم آنجا، همراهان ديگر بيماران، در بخش‌هاي مختلف بيمارستان مي‌‌خواستند به عيادت بيمارانشان بروم، خاطره‌اي كه هيچ‌‌گاه از ذهنم پاك نمي‌شود. اينكه به بيمارستان‌ها و آسايشگاه‌ها سر بزنم، كاري است كه دوست دارم انجام و ادامه بدهم، امسال هم اگر فرصتي پيش بيايد اين كار را انجام خواهم داد. از دندانپزشكي تا بازيگري حميد گودرزي از جمله بازيگران نسل جوان كشورمان است كه خيلي زود پله‌هاي ترقي را پيمود و توانست جزئي از نسل ستاره‌هاي دهه هشتاد سينماي ايران باشد. حميد گودرزي در سوم آذرماه سال 1356 به دنيا آمد و جالب اينكه با مادرش تنها 14 سال اختلاف سني دارد. پدر او فرش‌فروش و مادرش خانه‌دار است، تنها خواهرش هم كه از حميد كوچك‌تر است، گرافيك خوانده. گودرزي ديپلم تجربي دارد، اما فارغ‌التحصيل دانشكده هنر و معماري است. گرچه حميد گودرزي در كنكور سال 74، در رشته دندانپزشكي قبول شد، اما از بس عاشق بازيگري بود، دندانپزشكي را رها كرد. او بزرگ شده ميدان آرژانتين در تهران است و خاطرات زيادي دارد فكر مي‌كنيد، چه شد او به بازيگري رو آورد؟ مي‌گويد: «در خيابان الوند تهران، همان جايي كه شبكه دو واقع شده است، اتومبيل «بهروز بقايي» پنچر شد، به كمكش رفتم و اتومبيل او را هل دادم، همان جا از بقايي خواستم كه به من بگويد چگونه بازيگر شوم.» او علاوه بر استعداد زياد در بازيگري، صداي خوبي هم دارد و در اولين كارش «داني و من» ترانه هم خواند، ضمن اينكه مدتي با گروه «سون» همكاري كرد. او علاوه بر بازيگري در بيزينس هم فعاليت دارد، در تجارت فرش و شكلات فعاليت مي‌كند. بارها گفته اگر بازيگر نمي‌شد، شايد مربي فوتبال! رهبر اركستر يا دكتر مي‌‌شد. حميد گودرزي به شدت به فوتبال علاقه دارد و در گفتگوهاي مختلف بارها اعلام كرده كه طرفدار تيم استقلال است. گل كوچيكش هم زياد بد نيست، اما مي‌گويد: بازي‌ام بهتر از فوتبال است. گرچه بايد اشاره كرد كه او به ورزش‌هاي بوكس، تنيس و بدنسازي نيز علاقه دارد. نكته خواندني اين است كه حميد گودرزي در سال 74 با كامبيز ديرباز و پرستو گلستاني هم دانشگاهي بوده و هر سه آنها نيز در دنياي هنر موفق شدند. حميد گودرزي بيستم شهريورماه سال 1383، زماني كه 27 ساله بود، پاي سفره عقد نشست و زندگي مشترك خود را آغاز كرد.او در دوران كودكي پسر شيطاني بود، مي‌گويد: «اين خاطره هيچ‌گاه از خاطرم نمي‌رود، كلاس اول دبستان كه بودم، تمام كتاب‌هايم را به يك دوره‌گرد دادم و به جاي آن، گوجه‌سبز گرفتم!» يكي ديگر از ويژگي‌هاي او اين است كه كم مصاحبه مي‌كند، مي‌گويد: «بايد چيزي براي گفتن داشته باشم تا مصاحبه كنم.» 22 قسمت ابتدا قرار بود اين مجموعه در 30 قسمت ساخته شود، اما كارگردان تشخيص داد تا كار را در 22 قسمت بسازد. همكاري با سلوكي از قبل با مهدي سلوكي در «تب سرد» همكاري داشته‌ام، ما دوستان خوبي هستيم و اين دوستي باعث شد تا همكاري‌مان خوب از كار دربيايد، ضمن اينكه از حضور شهرام قائدي هم نبايد بگذريم، دوست و همكار خوب من در اين مجموعه... و تمام عواملي كه براي اين مجموعه زحمت كشيدند. كار و زندگي دو مقوله جدا اينكه در زمان مطرح شدن نامم در سينما ازدواج كردم، كمك زيادي به من كرد، گرچه اين تاثيرگذاري به دو طرف و توافق‌هايي كه با هم دارند و قول و تعهدهاي زن و شوهرها بستگي دارد. من در حال حاضر كار و زندگي را از هم جدا كرده‌ام. در اوايل ازدواج از آنجايي كه همسرم با فضاي كار هنري من غريبه بود، كمك فكري نمي‌كرد، اما الان فيلم‌نامه را مي‌خواند و نظراتش را به من انعكاس مي‌دهد. موسيقي تيتراژ اينكه من روي تيتراژ بخوانم، موضوعي بود كه ايده‌ آن مطرح شد، اما آقاي افخمي نظرشان مثبت نبود. او اعتقاد داشت كه اگر شخصيت اصلي داستان بخواند، بينندگان او را آن‌طور بايد و شايد باور نمي‌كنند. ورزش بدنسازي را دوست دارم و فوتبال را دنبال مي‌كنم. از ميان ورزشكاران با جواد نكونام، علي انصاريان، نيكبخت‌واحدي و آرش ميراسماعيلي (كه البته اين آخري از قهرمان‌هاي جودوي ايران است) رفاقت نزديكي دارم.
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها