راهكارهای تربیتی کودکان در نهج البلاغه
یک شنبه 13 تیر 1395 4:38 PM
یکی از مهم ترین دغدغه های خانواده ها برای فرزندآوری، بحث تربیت است. كم نشنیده ایم كه زن و مردهایی می گویند: «در دنیای كنونی چطور می توان كودك را از گزند این همه انحراف و آسیب دور نگه داشت»؟
والدین زیادی هستند كه در مسیر تربیتی شان دچار شك و ندانستن ها شده و در بهترین حالت دست به دامن روانشناسی می شوند؛ روانشناسی ای كه همه مان می دانیم خاستگاهش تمدن غرب است و هنوز به آن شكل كه باید بومی نشده كه با پیچیدگی های متفاوت و عرف و شرع ما مردمان مسلمان جور در بیاید. درعین حال غافلیم از منابع پرباری كه در دسترس مان هست و بی اعتنا از كنارشان می گذریم. اگر توصیه های روانشناسی و تربیتی معاصر غربی را یك پیشنهاد برای تربیت بدانیم، باید قبول كنیم كه بسیاری از این پیشنهادها و راهكارها هنوز نتیجه شان روشن نیست اما ما توصیه نامه ها و فرامینی دینی برای تربیت خود و فرزندانمان در دسترس داریم كه نتیجه اش مشخص است.
نهج البلاغه حضرت علی(ع) سرشار از نكات تربیتی است؛ یعنی بیش از هرچیز دیگر، راهكارهای تربیتی ارائه می كند و برای كسی كه می خواهد تربیت شود و تربیت كند بهترین و روشنگرترین منبع است. در میان نامه ها، خطبه ها و حكمت ها، نامه 31 نهج البلاغه كه خطاب به امام حسن(ع) نوشته شده یكی از برترین اسناد تربیتی است. كافی است بخوانیم و كمی دقت كنیم. بحث و تحلیل نكته به نكته آن در فرصت كم ما نمی گنجند اما در ادامه چند نكته بیان خواهیم كرد كه در تربیت كودك و نوجوان بسیار اصولی، مهم و راهگشاست.
تو پاره تن منی
حضرت در ابتدای نامه و پیش از شروع هر نوع توصیه و سفارشی به ایجاد رابطه عاطفی با فرزند خود می پردازند؛ «و دیدم كه تو پاره تن منی و بلكه بیشتر از آنی، تو برایم همه روح و جانی... .» فرزندان ما در هر سن و سالی و در هر موقعیتی، قبل از هر چیز نیاز دارند كه بدانند و بشنوند كه ما دوست شان داریم و چقدر بی هیچ قید و شرطی برایمان ارزشمندند. كلید طلایی تربیت، محبت است. بسیاری از پدر و مادرها می گویند: «من از صبح تا شب برای آسایش و آرامش كی دارم می دوم؟ خودش باید بدونه چقدر دوستش دارم و برام مهمه». بسیاری از نوجوانان هم هستند كه در جلسات مشاوره عنوان می كنند: «منو دوست ندارن». علاوه بر محبت عملی، فرزندان نیاز به محبت كلامی هم دارند؛ بگویید و سیرابشان كنید. قبل از آنكه نصیحت، توصیه یا حتی تنبیه را شروع كنید، او باید بداند و بشنود كه دوستش دارید.
و قلب جوان همچون زمین خالی است
خیلی قبل از آنكه روانشناسان بخواهند به اهمیت دوره جوانی و خصوصیات این دوره پی ببرند، حضرت در این نامه به این نكات اشاره كرده اند: «و قلب جوان همچون زمین خالی، سرشار از قابلیت و پذیرش است... و من پیش از آنكه دلت سفت و سخت شود و بذر دیگری را بپذیرد، به كشت ادب در وجودت همت گماشتم». روشن است كه حضرت معتقدند تربیت را نباید به تعویق انداخت. صحبت ایشان درباره آماده بودن زمین دل نوجوان و جوان آنقدر واضح است كه نیاز به هیچ توضیحی ندارد، تنها باید توجه داشت كه ایشان نیز ذكر می كنند كه اگر ما به تربیت فرزندمان در كودكی و نوجوانی همت نكنیم و بذر ادب را در دلش نكاریم، كسانی پیدا می شوند كه به خواست و طبق منافع خودشان به تربیت او دست خواهند زد. بنابراین قبل از آنكه مدرسه، همسالان، گروه دوستان، وسایل ارتباط جمعی، شبكه های اجتماعی، ماهواره و اینترنت دست به تربیتی از جنسی كه قبولش نداریم بزنند، باید تربیت كردن و كشت یك محصول پربار را در این زمین مستعد شروع كنیم.
اگر ما به تربیت فرزندمان در كودكی و نوجوانی همت نكنیم و بذر ادب را در دلش نكاریم
خدا را فراموش نکن
حضرت در نخستین فرازهای وصیت شان، امام حسن(ع) را به تقوی و یاد خدا فرامی خوانند؛ درست بعد از اینكه به او می گویند تو پاره تن منی! ایشان این توصیه را تنها به عنوان امام یا حاكم اسلامی، بیان نمی كنند؛ این یك درخواست و وصیت، پدرانه هم هست. در واقع می خواهند بگویند كه چون این همه دوستت دارم و برایم ارزشمندی به تو می گویم كه «از خدا پروا داشته باش و به دستورات او پایبند باش». ما به عنوان والدین، چقدر نگران كم و كیف ارتباط فرزندمان با خدا هستیم؟ چقدر برنامه داریم كه دستورات الهی را یاد بگیرد و به آنها پایبند باشد؟ آنقدر كه نگرانیم كدام مدرسه برود؟ از چه سنی كلاس زبان را شروع كند؟ چه بپوشد؟ چه تولدی برایش بگیریم؟ و... نگران این هستیم كه یك تكیه گاه محكم و دائمی به نام خداوند متعال را به فرزندمان معرفی كنیم؟ برای معرفی درست و كامل این تكیه گاه اخلاقی، چقدر هزینه می كنیم؟ چقدر زمان می گذاریم؟
آماده کردن نوجوان برای عبور از گردنه های دیرگذر
در جای جای نامه، شاهد بررسی و تأكید بر سختی ها و قوانین حتمی دنیا هستیم؛ مسائلی همچون مرگ، گذر زمان، بیماری، نرسیدن به آرزوها و...؛ «و بدان كه در برابر تو راهی است بس دراز و با مشقت بسیار». «و بدان كه در این سفر، مسیرت همه هموار نیست بلكه پشته های سخت و گردنه های دیرگذر در انتظار تو است». نوجوان باید بداند كه قرار نیست در دنیا به تمامی خواسته هایش برسد. باید بداند كه موانع، همیشه و همه جا هستند، هیچ چیز به سادگی به دست نمی آید و حتی ممكن است بعد از تلاش های فراوان باز هم از دست برود. بگذارید فرزندتان با مشكلات آشنا شود، برایش طرح مسئله كنید و نگویید: «بچه م عقده ای می شه». كسی كه می داند مسیرش سخت است، انتظار سختی را دارد، با هر پیش آمدی غافلگیر نشده و دست و پایش را گم نمی كند و به ورطه افسردگی كشیده نمی شود. كسی كه می داند گردنه های دیرگذر در انتظارش است، خواه ناخواه صبر را فرا گرفته و درگشایش كارهایش از صبر كمك می گیرد. همچنین لازم است فرزند ما بداند كه مرگ، ملازم زندگی است. چرا همیشه او را از مفهوم مرگ و مردن دور نگه می داریم؟ كودك و نوجوان باید با اینگونه مفاهیم آشنا شوند. شما مسئولید كه او را با تمامی حقایق آشنا كنید اما به روشی كه كمترین آسیب را داشته و برخاسته از محبت درونی شما باشد.
قرآن بیاموز و با قران باش
در باب یادگرفتنی ها، حضرت می فرمایند: «بر آن شدم كه ابتدا به تو قرآن بیاموزم و تو را از ترجمان و تأویل آن آگاه كنم» مگر راهكاری روشن تر از این هم داریم؟ آموزش قرآن به كودك مسئله ای است كه باید به آن توجه كرد و برایش وقت گذاشت و البته حفظ قرآن تنها یكی از راه های آموزش آن است. آشنایی كودكان با مفاهیم قرآنی، داستان های قرآن، اما و اگرها و باید و نبایدهاست كه در ذهن او یك نقشه راه ترسیم می كند و تربیت كلی او را به عهده می گیرد. بنابراین از این امر مهم به هیچ وجه غافل نشوید.
مسئولیت خودت را داشته باش
از همان ابتدای نامه، حضرت به فرزندشان توصیه می كنند كه حواس خود را كاملا معطوف به خود كند و فراموش نكند كه در قبال خودش مسئولیت بزرگی دارد و آنقدر این مسئولیت، بزرگ و وقت گیر است كه زمانی برای توجه به عیب و نقص دیگران پیش نمی آید؛ «فهمیدم كه من پیش و بیش از آنكه مسئول مردمان باشم، وظیفه دار خودم هستم و بر این دریافت و دغدغه ام عقل نیز صحه گذاشت و تكلیفم را بی هیچ پرده و پیرایه روشن ساخت»، «در آنچه نمی دانی دخالت نكن»، «سخنی را كه وظیفه نداری نگو»، «و نگو آنچه نمی دانی، هرچند كم باشد آنچه می دانی»؛ در این نكات، آنقدر حرف نهفته است كه می توان كل این صفحه و این مطلب را به آن اختصاص داد. این سخن می تواند هم سرلوحه تربیت خود ما و هم تربیت فرزندمان باشد.
سفارش این نكات، بر اهمیت پرورش عقل و عقلانیت در روابط فردی و اجتماعی صحه می گذارد. كافی است خودمان به عنوان والد، به این چند فراز عمل كنیم و حواسمان بیشتر از هرچیز پی اصلاح و تربیت خودمان باشد، آن وقت است كه فرزند ما همانگونه می شود كه ما هستیم.