عبادت ، بندگی عاشقانه خداست - 4
شنبه 22 خرداد 1395 8:24 AM
عبادت ، بندگی عاشقانه خداست - 4
اما رفع یک ابهام :
آیات و روایاتی که احکام و اعمال را از منظر ثواب بهشت و ترس از جهنم به مخاطب القا می کنند ، چه می شوند ؟
پاسخ :
اولا : آیات احکام و عبادات قرآن کمتر از 10% آیات آن می باشد و نوعا دستور به انجام و یا نحوه آنهاست ، اما عمده تکیه قرآن ، مبانی خداشناسی ، جهان بینی الهی و سوق انسان بسوی جایگاه حقیقی اش از مسیر تخلق به اخلاقیات و فضایل می باشد . و اگر در سطح ثواب و عقاب نیز سخنهایی دارد ، در بیان نتیجه اعمال انسان است و به مخاطبینی می اندیشد که در ابتدای راه بوده و از اعراب بادیه نشینی هستند که به شوق رسیدن به لذاتی که هرگز نداشته اند ، در عوض کارهایی که می کنند ، مسلمان شده اند ،
آنجا که می فرماید :
" قالت الاعراب امنا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما يدخل الايمان في قلوبکم و ان تطيعوا الله و رسوله لا يلتکم من اعمالکم شيئا ان الله غفور رحيم ." 25
" عربهاى باديهنشين گفتند: «ايمان آوردهايم» بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنيد، چيزى از پاداش کارهاى شما را فروگذار نمىکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.» "
اما وقتی سخن خداوند با مومنان حقیقی است ،
آنجا که می فرماید :
" و لقد کرمنا بني ادم . " 26
" و محققا که بنی آدم در تکریم خداوند است "
آنجا که حضرتش در حديث قدسي می فرمایند :
" عبدى اطعنى اجعلك مثلى ؛ انا حىّ لا اموت اجعلك حىّ لا تموت ؛ انا غنى لا افتقر اجعلك غنياً لا تفتقر ؛ أنا مهما أشاء يكون اجعلك مهما تشاء يكون " 27
" بنده من ، مرا اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم . من زنده اى هستم كه مرگ ندارم ، پس به تو نيز حياتى جاودانه مى دهم . من بى نيازى هستم كه فقر ندارم ، تو را چنان غنا بخشم كه محتاج نگردى . من هر چه اراده كنم هستى مى يابد ، تو را مقامى مى دهم كه هر چه اراده كنى پديد آيد . "
آنجا که می فرماید :
" في مقعد صدق عند مليک مقتدر . " 28
" در جايگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! "
آنجا که می فرماید :
" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی –" 29
" تو اى روح آراميافته ! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآى ، و در بهشت من وارد شو ! ."
و همه اینها ، نتیجه شدت محبت و عشق به خدا ست ،
آنجا که می فرماید :
" و الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ . " 30
" کسانی که ایمان آورده اند، در دوستی و محبت خدا سخت تر و شیداترند . "
و عشق نه با ترس می سازد و نه به امید ثواب معامله .
بلکه هرچه هست لذت است و شور و شیدایی ،
آنجا که می فرماید :
" انما المؤمنون الذين اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايمانا و على ربهم يتوکلون ." 31
" مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان به وجد و شور آید؛ و هنگامى که آيات او بر آنها خوانده مىشود، ايمانشان فزونتر مىگردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. "
ثانیا : وقتی که انسان عصر ظهور اسلام ، در سرزمینی زندگی می کرد که حتی در امور بهداشتی اولیه اش ، حضرات معصومین (س) برای ترغیب آنها ، مجبور به استفاده از عبارات مستحب و مکروه و شیطانی بودن و .. بوده اند ،
آنجا که امام علی (ع)می فرمایند :
" الشيطان مولع بالغمر، و اذا اوى احدكم الى فراشه ، فليغسل يديه من ريح الغمر " 32
" شيطان علاقه زيادى به بوى چربى (غذا) دارد، پس هرگاه يكى از شما خواست به بستر خواب برود بايد، دستانش را از مانده چربى غذا بشويد ."
آیا در امور عبادات واجب چه می توانستند بگویند ؟
هرچند خیل عظیم روایات و ادعیه از معصومین (س) در دست داریم که وقتی با خواص و نخبگان جامعه صحبت می کنند ، دیگر هر چه هست ، سخن از عشق الهی است و جذبه و شور و یگانگی با معبود ،
آنجا که امام علی (ع) در دعای کمیل چنین مناجات می کنند :
" َاللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُهَا . اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْکَ بِذِکْرِکَ وَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ إِلَى نَفْسِکَ وَ أَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِيَنِي مِنْ قُرْبِکَ وَ أَنْ تُوزِعَنِي شُکْرَکَ وَ أَنْ تُلْهِمَنِي ذِکْرَکَ .... إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُکَ .... إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ رَبِّي أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِي بِنَارِکَ بَعْدَ تَوْحِيدِکَ وَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَيْهِ قَلْبِي مِنْ مَعْرِفَتِکَ وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِي مِنْ ذِکْرِکَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِيرِي مِنْ حُبِّکَ وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِي وَ دُعَائِي خَاضِعاً لِرُبُوبِيَّتِکَ هَيْهَات َ أَنْتَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ أَوْ تُبَعِّدَ مَنْ أَدْنَيْتَهُ أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَيْتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَى الْبَلاَءِ مَنْ کَفَيْتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَيْتَ شِعْرِي يَا سَيِّدِي وَ إِلَهِي وَ مَوْلاَيَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَى وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ سَاجِدَةً وَ عَلَى أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِيدِکَ صَادِقَةً وَ بِشُکْرِکَ مَادِحَةًوَ عَلَى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلَهِيَّتِکَ مُحَقِّقَةً وَ عَلَى ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتَّى صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَى جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَى أَوْطَانِ تَعَبُّدِکَ طَائِعَةً وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِکَ مُذْعِنَةً مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ وَ لاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِکَ عَنْکَ يَا کَرِيمُ يَا رَبِ " 33
" خدایا هر گناهى که مرتکب شدهام و هر خطایى از من سر زده همه را ببخش . اى خدا ، من به یاد تو بسوى تو تقرب مىجویم و تو را سوى تو شفیع مىآورم و از درگاه جود و کرمت مسئلت مىکنم که مرا به مقام قرب خود نزدیک سازى و شکر و سپاست را به من بیاموزى و ذکر و توجه حضرتت را بر من الهام کنى ..... خدایم و پروردگارم ، چه کسی جز تو را دارم ؟ ... اى خداى من اى سید و مولاى من آیا باور کنم که مرا در آتش مىسوزانى با وجود آنکه به توحید و یکتائیت گرویدم و با آنکه دلم به نور معرفتت روشن گردید و زبانم به ذکرت گویا شد و در باطنم عقد محبت استوار گردید و بعد از آنکه از روى صدق و خضوع و مسکنت به مقام ربوبیتت اعتراف کردم . بسیار دور است که تو کریمترى از اینکه از نظر بیاندازى کسى را که پرورش دادهاى آن را ، یا آنکه دور کنى کسى را که نزد خود کشیده ، یا برانى آنکه را که به او جا دادهاى ، یا بسپارى بسوى بلاء آنکه را که به او کفایت کردهاى و رحم نمودهاى . و اى کاش اى خداى من و سید و مولاى من بدانستمى که تو آتش قهرت را مسلط مىکنى بر آن رخسارها که در پیشگاه عظمتت سر به سجده عبودیت نهادهاند یا بر آن زبانها که از روى حقیقت و راستى ناطق به توحید تو و گویا به حمد و سپاس تواند یا بر آن دلها که از روى صدق و یقین به خدایى تو معترفند یا بر آن جانها که از علم و معرفت در پیشگاه جلالت خاضع و خاشعند یا بر آن اعضایى که مشتاقانه به مکانهاى عبادت و جایگاه طاعتت مىشتابند و به اعتقاد کامل از درگاه کرمت آمرزش مىطلبند و هیچکس به تو این گمان نمىبرد و چنین خبرى از تو اى خداى با فضل و کرم به ما بندگان نرسیده " .
اما در عصر امروز ، که بشر در ورای کشف کهکشانها پای گذارده ، همه شاهد آن هستیم که سیر در درون خود و کشف حقیقت معنوی جهان هستی را نیز به کنکاش در آورده و به این حقیقت معتقد شده که نه تنها خودش ، که تمام جهان هستی از یک پیکره واحد بسوی جایگاهی بس متعالی در حرکت است و امکانات مادی دنیایی برای زندگی در رسیدن به آن مقصود می باشد ، و به همین دلیل است که خودش ، هر روز در پی ایجاد و فراخوانی به یک مکتب و مشرب عرفانی جدید ، جهت تعیین مسیر و نحوه حرکت در آن می باشد .
او دیگر بدنبال عاقبتی که لذات مادی ، شاخصه آن باشد نیست ، چرا که آن را همین جا و سریعتر یافته است ،
آنجا که حکیم عمر خیام می سراید :
" گویند : بهشت و حور عین خواهد بود و آنجا می و حور و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک چون عاقبت کار چنین خواهد بود "
و یا حافظ شیرازی نیز می سراید :
" من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود وعده فردای زاهد را چرا باور کنم "
و بلکه ، او بدنبال مقصدی است که روحش را به لذت آرامش ابدی در جایگاه اصلی که از آن آمده است ، برگرداند ،
آنجا که حضرت مولانا می فرماید :
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بودهایم یار ملک بودهایم باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم و ز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
پس وقتی در تربیت فرزندان ، صراحت بزرگان دینی ، ما را به توجه به شرایط ، اقتضائات و نیازهای آینده جامعه فرامی خواند و از روشها و گفتمانهای گذشته ، در برخورد با آنها حذر می دارد ،
آنجا که امام علی (ع)می فرمایند :
" لاتقسرو اولادکم علي آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غير زمانکم؛" 34
" فرزندانتان را برآداب خود تربيت نکنيد؛ چرا که آنها براي [آينده و] زماني غير از زمان شما آفريده شده اند."
بنابراین ، در این جهان پرغوغا ، که انسان بدنبال معنویت ، در مسیری پرشتاب می باشد ، و علاوه بر ادیان ابراهیمی موجود و مکاتب فلسفی تاریخی ، صدها مشرب عرفانی و مسلکهای معنوی ، طرح ریزی شده و هر کدام نیز حرفهایی برای گفتن دارند ، و هزاران راهرو را جلب خود کرده اند ،
بر راهبران دینی ماست که :
از لاک دفاعی بیرون آمده و از همان شیوه خداوند و پیامبر الگو گرفته که عقل جمعی جهانی را با عنوان " یا ایها الناس " ، مخاطب قرار داده و به شیوه های استدلالی قابل فهم با آنها سخن گویند ، تا بتوانند ذهن کاوشگر آنها را قانع و نگاهشان را به اینسو برگردانند .
و از سنگر هجوم به شعور نسل جوان و تحصیلکرده امروزی خارج شده و هر روزه با همان شیوه های مخاطب نگری دیروزی ، او را از دایره ایمان شعاری خود خارج ندانسته و دائم فریاد و انگ بی دینی و بی خدایی به آنها نزنند .
و اگر چنین تحول و رنسانسی در فهم خود از دین و روشهای بیان آن و نحوه خطاب های خود بوجود نیاورند ، مطمئن باشند ، فردا در پیشگاه حضرت ربوبی ، هیچ عذر و بهانه ای از آنها پذیرفته نخواهد شد .
زیرنویسها :
تحقیق : محمد صالحی – 1 / 5 / 91 مصادف با اول ماه مبارک رمضان –
http://mahsan.rasekhoonblog.com