0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:27 PM

دوست از حال دل آشفتگان آگاه نيست
آه کز دست غمش ما را مجال آه نيست
باد نوروزي ز گلشن ميرسد ليکن چه سود
کز گل صد برگ من بوئي بدو همراه نيست
کشور دل بي حضور او خراب آباد شد
رو بويراني نهد ملکي که در وي شاه نيست
ما سر کوي فنا خواهيم و ملک نيستي
اهل دل را ميل خاطر سوي مال و جاه نيست
جذبه اي از کبرياي عشق هرگز کي رسد
هرکرا از کوه غم رخساره همچون کاه نيست
بگذر از خويش و درآ در راه عشق او حسين
خودپرستان را قبولي چون در آن درگاه نيست
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها