0

تخته سياه كلاس انتظار مهدی زهرا س

 
rezamzd
rezamzd
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 1848
محل سکونت : تهران

پاسخ به:تخته سياه كلاس انتظار مهدی زهرا س
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395  11:41 PM

می‌گویند تا درد به استخوان نرسد و اضطرار، بند بند وجودمان را از هم نگسلد نمی‌آیی آقا!

آقاجانم! قوت قلب خسته‌ام! من دردهایم را برایت شرح می‌دهم. خودت بگو آمدنت اضطراری است یا نه؟!

این روزها انسان به فکر خودش نیست. یادش رفته چه عهدی در روز الست بسته.

حتی لختی فکر نمی‌کند که از کجا آمده و به کجا خواهد رفت.

 

پاسخ به:تخته سياه كلاس انتظار مهدی زهرا س

 

شیطان، چنان انسان را مشغول و مغفول کرده که همت و تلاشی برای شناخت خویشتن خویش نمی‌کند.

امروز انسان به جای اینکه از شوق دیدن لبخند آن نگار بی‌همتا ذوق کند و قدم در راه بگذارد، ایستاده به تماشای ویترین‌های رنگارنگ دنیا.

دردم گرفته آقاجان که چون انسان، سفره‌اش را از شیطان جدا نکرده با طعام و دست‌پخت او دارد مسموم و هلاک می‌شود.

آینه شفاف فطرت انسان را چنان زنگارگرفته که دیگر خدا را در خود نمی‌بیند و نمی‌بیند که چگونه آرام‌آرام از انسانیت به حیوانیت تنزل می‌کند.

درد می‌کند استخوان‌هایم آقا که من هم دارم با این انسان‌ها در مرداب فرو می‌روم و همواره به جای فراز در فرودم.

مریضی دل انسان سخت شده آقا! ای مهربان‌تر از همه! آیا به دم مسیحایی‌ات به شفایمان نمی‌شتابی؟!

گرچه حالا هم اگر برای دل حیاتی هست صدقه سری محبت توست و بس، قربان محبتت آقای مهربانم!

 

.... ..

                      

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها