صفة مقادیر ابروج والکواکب السیّارة
شنبه 11 اردیبهشت 1395 9:37 PM
غافلند این منجّمان از کار
نیست در کارشان دل بیدار
همه را زرق و حیلت است آلت
نیست از علم و حلمشان عدّت
شمس کز کرّه هست در مقدار
ز صد و بیست و چار بار شمار
خانه او را اسد نهادستند
دور دور از خرد فتادستند
زُهره کز ربع کرّه بیگانهست
ثور و میزان ورا چرا خانهست
نیست تیر از کره یکی اجزا
با دو خانه است سنبله و جوزا
نیست در کارشان بسی تمییز
خیز و بر ریش آن منجم تیز
می نویسند خیره بر تقویم
نیک و بد بر عموم اینت حکیم
بس تبجّح کنند بر دانش
هیچ دانش نداده یزدانش
نیست فرقی میان مردم دهر
همه یکسان بود طوالع شهر
همه بادست حکم باد انگار
تو ز احکام خیره دست بدار
نیست جز هرزه مندل و تنجیم
زن بود سغبهٔ چنین تعلیم
سخن فال گو ندارد سود
باد پیمود کآسمان پیمود
نیست الّا به قدرت یزدان
نیک و بد در طبایع و ارکان
بیقضا خلق یک نفس نزند
مرد عاقل چنین جرس نزند
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.