0

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

فی صفة الموت
شنبه 11 اردیبهشت 1395  8:41 PM

جر دو رنگی نشد ز مرگ هلاک

مرد یک رنگ را ز مرگ چه باک

مجلس وعظ رفتنت هوسست

مرگ همسایه واعظ تو بسست

مرگ را در سرای پیچاپیچ

پیش تا سایه افگند به بسیچ

زادگان چون رحم بپردازند

سفر مرگ خویش را سازند

تو به پیری ز مرگ نندیشی

ملک‌الموت را مگر خویشی

وگر ایدون که خویشی تو دُرست

هست باری بآخر و به نخست

نکند سود و جز زیان ندهد

که ورا نیز اجل امان ندهد

سوی مرگ است خلق را آهنگ

دم‌ زدن گام و روز و شب فرسنگ

جان پذیران چه بی‌نوا چه به برگ

همه در کشتی‌اند و ساحل مرگ

هستی حق زوال نپذیرد

آنکه مرگ آفرید کی میرد

پیش آن‌کس که قدر دین داند

سرگذشت امل اجل خواند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها