0

غزلیات عطار نیشابوری

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات عطار نیشابوری
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  5:33 PM

هر که دایم نیست ناپروای عشق

او چه داند قیمت سودای عشق

عشق را جانی بباید بیقرار

در میان فتنه سر غوغای عشق

جمله چون امروز در خود مانده‌اند

کس چه داند قیمت فردای عشق

دیده‌ای کو تا ببیند صد هزار

واله و سرگشته در صحرای عشق

بس سر گردنکشان کاندر جهان

پست شد چون خاک زیرپای عشق

در جهان شوریدگان هستند و نیست

هر که او شوریده شد شیدای عشق

چون که نیست از عشق جانت را خبر

کی بود هرگز تو را پروای عشق

عاشقان دانند قدر عشق دوست

تو چه دانی چون نه‌ای دانای عشق

چشم دل آخر زمانی باز کن

تا عجایب بینی از دریا عشق

در نشیب نیستی آرام گیر

تا برآرندت به سر بالای عشق

خیز ای عطار و جان ایثار کن

زانکه در عالم تویی مولای عشق

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها