0

شاه و درویش هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

بخش ۲۸ - جواب دادن کمان به تیر و صلح کردن
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:07 PM

 

چون کمان این سخن شنید از تیر

بر دلش زخم‌ها رسید از تیر

گفت تا کی شکست پیری من؟

بگذر از طعن گوشه‌گیری من

که تو هم بعد از آن که پیر شوی

بشکنی زود و گوشه‌گیر شوی

خویش را بر فلک مبر چندین

به پر دیگران مپر چندین

تو ز پهلوی من شکار کنی

کارفرما منم، تو کارکنی

بر سر فتنه دیده‌اند تو را

اره بر سر کشده‌اند تو را

تیز ماری و راست چون کژدم

همه را نیش می‌زنی از دم

هر طرف کز ستیز می‌گذری

میزنی نیش و تیز می‌گذری

بارها بر نشانه جا کردی

باز کج رفتی و خطا کردی

اهل عالم تو را از آن سازند

که بگیرند و دورت اندازند

چون تو را شاه می‌کند پرتاب

تو چرا می‌شوی ز من در تاب؟

تیر چون راست یافت قول کمان

صلح کرد وز جنگ تافت عنان

باز عقد موافقت بستند

به هم از روی مهر پیوستند

هیچ کاری ز صلح بهتر نیست

بدتر از جنگ کار دیگر نیست

صلح باشد طریق اهل فلاح

زان جهت گفته‌اند صلح و صلاح

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها