پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 6:36 PM
آب حیات حسنت گل برگ تر ندارد
طعم دهان تنگت تنگ شکر ندارد
ای دیده، تیز منگر در روی نازک او
کز غایت لطافت تاب نظر ندارد
در هر گذر که باشی، نتوان گذشتن از تو
آری چو جانی و کس از جان گذر ندارد
سگ را بخون آهو رخصت مده که مسکین
از رشک چشم مستت خون در جگر ندارد
در عشق تو هلالی از ترک سر به سر شد
دیوانه است و عاشق، پروای سر ندارد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.