سی و نهم
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 1:58 PM
مستیان در عربده، رفتند و رفتم گوشهٔ
با دو یار رازدان و همره و هم توشهٔ
اندران گوشه بدیدم آفتابی کز تفش
جان و دل چون قازغان شد جوش اندر جوشهٔ
پست و بالای نهاد من هوای او گرفت
چون ملخ در کشت افتد بر سر هر خوشهٔ
من خود از فتنه و بلا بگریختم در گوشها
خود من از دیگ بلا برداشته سر پوشهٔ
عشق شمسالدین خداوندم یکی غوغاییست
گرچه ز اول ساکنک آمد چنان خاموشهٔ
وصل همچون جبرئیل و هجر چون خناس شد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.