پاسخ به:مقطعات مسعود سعد سلمان
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 12:43 PM
خون همی بارم از دو دیده سرد
بر وفات محمد خراش
رازها داشتم نهان چون جان
که خرد گفته بود در دل باش
چون مرا خون دیده جوش گرفت
کرد راز نهفته را همه فاش
از لطافت بهار عشرت بود
زین قبل بیشتر نبود بقاش
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.