0

مقطعات مسعود سعد سلمان

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:مقطعات مسعود سعد سلمان
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:42 PM

 

تو ای تن برامش میا و مرو

تو ای سر به شادی مخسب و مخیز

تو ای دل دژم باش و هموار باش

تو ای دیده خون ریز و پیوسته ریز

نبینید پیری که جان مرا

نشسته ست چون شیری اندر نخیز

بناگوش من پر ز شمشیر کرد

ز موی سپید اینت کین و ستیز

عجب می کند زان بناگوش من

که هرگز ندیده ست شمشیر تیز

از آن رو که با تیغ تیز آشنا

مر او را نبوده ست در رستخیز

شناسد مرا تیغ بران که کس

ندیده ست پشت مرا در گریز

چو نیزه روم در اجل بند بند

اگر همچو جوشن شوم ریز ریز

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها