0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:02 AM

بس که همیشه در غمت فکر محال می‌کنم

هجر تو را ز بی‌خودی وصل خیال می‌کنم

شب که ملول می‌شوم بر دل ریش تا سحر

صورت یار می‌کشم دفع ملال می‌کنم

او ز کمال دلبری زیب جمال می‌دهد

من ز جمال آن پری کسب کمال می‌کنم

زلف مساز پرشکن خال به رخ منه که من

چون دگران نه عاشقی با خط و خال می‌کنم

من که به مه نمی‌کنم نسبت نعل توسنت

نسبت طاق ابرویت کی به هلال می‌کنم

شیخ حدیث طوبی و سدره کشید در میان

من ز میانه فکر آن تازه نهال می‌کنم

مجلس یار محتشم هست شریف و من در آن

جای خود از پی شرف صف نعال می‌کنم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها