0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:57 AM

چو بر من زد آن ترک خون خوار تیغ

شد از خون گرمم شرر بار تیغ

شدم آن چنان کشته او به میل

که از میل من شد خبردار تیغ

نه چابک‌تری از تو هست ای اجل

باو سر فرو آر و بسپار تیغ

چه جائیست کوی تو کانجا مدام

ز در سنگ بارد ز دیوار تیغ

ازین بزم اگر دفع من واجبست

بنه ساغر از دست و بردار تیغ

شود بر زبان تا وصیت تمام

خدا را زمانی نگهدار تیغ

شده چشم مست تو خنجر گذار

تو در دست این مست مگذار تیغ

بقا سر بجیب فنا در کشد

اگر برکشد آن ستمکار تیغ

سگ آن دلیرم که وقت غضب

شود پیش او محتشم وار تیغ

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها