0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:03 AM

چون باز خواهد کز طلب جوینده را دور افکند

از لن‌ترانی حسن هم آوازه در طور افکند

یارب چه با دلها کند محجوب خورشیدی که او

در پیکر کوه اضطراب از ذره‌ای نور افکند

چون بی خطر باشد کسی از شهسوار عشق وی

کو بر فرس ننهاده زین در عالمی شور افکند

بی شک رساند تیر خود آن گل رخ زرین کمال

گر در شب از یک روزه ره در دیدهٔ مور افکند

خوش بود گر از دل رسد حرف اناالحق بر زبان

غیرت به جرم کشف را ز آتش به منصور افکند

با ساقی ار نبود نهان کیفیت دیگر چه سان

آتش درین افسردگان از آب انگور افکند

بهر چه سر عشق را با بی‌بصر گوید کسی

بیهوده کس دارو چرا در دیده کور افکند

هرسو چراغی محتشم افروزد از رخسارها

یک شمع چون در انجمن پرتو به جمهور افکند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها