0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:01 AM

لعل تو رد شکست من زمزمه بس نمی‌کند

آن چه تو دوست میکنی دشمن کس نمی‌کند

از سخن حریف سوز آن چه تو آتشین زبان

با من خسته میکنی شعله به خس نمی‌کند

راحله از درت روان کردم و این دل طپان

می‌کند امشب از فغان آن چه جرس نمی‌کند

از خم زلف بعد ازین جا منما به مرغ دل

مرغ قفس شکن دگر میل قفس نمی‌کند

مرغ دلی که می‌جهد خاصه ز دام حیله‌ای

دانه اگر ز در بود باز هوس نمی‌کند

محتشم از کمند شد خسته چنان که چون توئی

می‌رود از قفا و او روی به پس نمی‌کند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها