0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  11:59 PM

عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند

شرط عشق است که اول دل و دین دربازند

آن چه جان دو جهان افکند آسان بگرو

نرد شوخی است که خوبان سمنبر بازند

ز دیاری که ز یاد از همه می‌باید باخت

حکم ناز است که طایفه کمتر بازند

بر سر داد محبت که حسابی دگرست

بی‌حسابست که تا سر بود افسر بازند

نرد دعویست که چون عرصه شود تنگ آنجا

سروران افسر و بی‌پا و سران سر بازند

بندی شش جهتم فرد چو آن مهرهٔ نرد

کش جدا در عقب عقده ششدر بازند

هست در عشق قماری که حرج نیست در آن

گرچه بر روی مصلای پیامبر بازند

محتشم نرد ملاقات بتان باعشاق

هست خوش خاصه کز افراط مکرر بازند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها