0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  11:57 PM

سبکجولان سمندی کان پری در زیر ران دارد

به رو بسیار می‌لرزم که باری بس گران دارد

من سر گشتهٔ بی دست و پا گرچه عنانش را

به میلش می‌کشم از یک طرف نازش عنان دارد

خدنگی کز شکاری کرده دشت عشق را خالی

هنوز از ناز ترک غمزهٔ او در کمان دارد

ندارد جز هوای بر مجنون محمل لیلی

زمام ناقه محمل کش اما ساربان دارد

چه بودی گر نبودی پای‌بست تربیت چندین

سبک پرواز شاهینی که قصد مرغ جان دارد

تو هستی یوسف اما نیست یعقوب تو معصومی

که از آسیب گرگت زاری او در امان دارد

به کذبت تا نگردد جامهٔ معصومی آلوده

حذر کن خاصه از گرگی که سیمای شبان دارد

ز جام حسن حالا سر خوشی اما نمی‌دانی

که این رطل گران در پی خمار بی‌کران دارد

از آن آتش زبان دیگر چه داری محتشم در دل

مگر تا عاشق از وی سر دل اندر زبان دارد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها