0

غزلیات از رسالهٔ جلالیه محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات از رسالهٔ جلالیه محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  9:33 PM

دارم از دست تو بر سر افسر بی‌غیرتی

می‌برم آخر سر خود با سر بی‌غیرتی

سر چو نقش بستر از جا برندارد هرکه او

همچو من پهلو نهد بر بستر بی‌غیرتی

از جبینم کوکبی می‌تابد و می‌خوانمش

بندهٔ داغ عشق و غیرت اختر بی‌غیرتی

هست در زیر نگینم کشوری عالی سواد

نام او در ملک غیرت کشور بی‌غیرتی

در ریاض وصل می‌بینم بری از حد برون

بر نهال عشق خود اما بر بی‌غیرتی

بشکنید ای دوستان دستم که تا بنشسته‌ام

بر در غیرت زدم صد ره در بی‌غیرتی

شاه غیرت گو که بنهد همچو ملک بی‌ملک

شهر دل را در میان لشگر بی‌غیرتی

ای دل آتشپاره‌ای بودی تو در غیرت چرا

بر سر خود بیختی خاکستر بی‌غیرتی

یا مبر نام غزالان محتشم یا همچو من

نام دیوان غزل کن دفتر بی‌غیرتی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها