0

غزلیات فروغی بسطامی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۴۵
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  12:14 PM

چون خاک می‌شود به رهت جان پاک ما

بگذار نخوت از سر و بگذر به خاک ما

یا رب که دامن تو نگیرد به روز حشر

خونی که ریختی ز دل چاک چاک ما

دردا که هیچ در دل سختت اثر نکرد

اشک روان و آه دل دردناک ما

تا کی که با خیال تو در خاک می‌کنیم

خم‌خانه مست می‌شود از فیض تاک ما

دل شد شریک غصهٔ ما در طریق عشق

غیرت اگر بهم نزند اشتراک ما

دیدیم روی قاتل خود را به زیر تیغ

سرمایهٔ سلامت ما شد هلاک ما

تا تکیه کرده‌ایم فروغی به لطف دوست

از خصمی فلک نبود هیچ باک ما

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها