شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395 7:45 AM
بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر
غالیه بر سرو کرد (؟) و برون رفت بد
کس فرستادم و گفتم که بدینگونه مرو
که بدین گونه رسد چشم ترا جان پدر
باز گردید و بیامد به من اندر نگرید
گفت فرمان خداوند مرا چیست دگر
بروم یا نروم عید کنم یا نکنم
کیش بر بندم یا باز کنم پیش کمر
گفتم ای ماه دل افروز کمر نیز مبند
که کمر بستن تو کرد مرا خسته جگر
چه کمر بندی کز جای کمر نیست نشان
چه سخن گویی کز جای سخن نیست اثر
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.