چرا خداوند بر قوم نوح عذابی سخت نازل کرد؟
شنبه 4 اردیبهشت 1395 9:15 PM
برنا/ وقتی ششصد سال شد و آنها ایمان نیاوردند تصمیم گرفت که آنها را نفرین کند، دوازده هزار طائفه از ملائکه آسمان دوم نزد او آمدند. گفت شما کیستید؟ گفتند ... ما آمدهایم از تو بخواهیم که قومت را نفرین نکنی؛ نوح گفت سیصد سال دیگر به آنها مهلت دادم.
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه امام صادق (ع) هر روز یک آیه قران را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
در آیه 9 سوره قمر آمده است:
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِر
سوره قمر (54) آیه 9
ترجمه:
قبل از ایشان، قوم نوح [حق و حقیقت را] تکذیب کردند؛ پس بنده ما را تکذیب کردند و گفتند: [نوح] دیوانه (جنزده) است و آزرده شد.
نکاتی در ترجمه:
مجنون: اسم مفعول از «جن» است یعنی کسی که مورد تعرض جن واقع شده است. به دیوانه «مجنون» میگفتند چون گمان میکردند جن در او حلول کرده و او را دچار اختلال کرده است.
چرا خداوند بر قوم نوح عذابی سخت نازل کرد؟
ازدجر: از ریشه «زجر» به معنای «زجر دادن» است. فعل در اینجا مجهول است (زجر داده شد).
اینکه فاعلش چه کسی بوده، مفسران دو احتمال دادهاند:یکی انکه عبارت «و ازدجر» ادامه سخن قوم نوح باشد و منظورشان این باشد که «جن سراغ او رفته و او را زجر داده و آزردهخاطر کرده، و در نتیجه، این سخنان که میگوید محصول آزارهای جنیان در اوست، نه وحی الهی». دوم آنکه سخن قوم نوح فقط همان تهمت «مجنون بودن» باشد و این توضیحی است که خدا در ادامه داده به این معنا که: «آنها گفتند «نوح مجنون است» و با این کار او را اذیت کردند و او آزرده خاطر شد.
(المیزان 19/68) (ترجمه المیزان 19/110)
حدیث:
1) حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
بَقِیَ نُوحٌ فِی قَوْمِهِ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ- یَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ- فَلَمْ یُجِیبُوهُ فَهَمَّ أَنْ یَدْعُوَ عَلَیْهِمْ، فَوَافَاهُ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ- اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ قَبِیلٍ مِنْ قَبَائِلِ مَلَائِکَةِ سَمَاءِ الدُّنْیَا... فَقَالُوا .... فَنَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَدْعُوَ عَلَى قَوْمِکَ، فَقَالَ نُوحٌ قَدْ أَجَّلْتُهُمْ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ.
فَلَمَّا أَتَى عَلَیْهِمْ سِتُّمِائَةِ سَنَةٍ- وَ لَمْ یُؤْمِنُوا هَمَّ أَنْ یَدْعُوَ عَلَیْهِمْ فَوَافَاهُ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ قَبِیلٍ مِنْ قَبَائِلِ مَلَائِکَةِ السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ فَقَالَ نُوحٌ مَنْ أَنْتُم قَالُوا نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ قَبِیلٍ مِنْ قَبَائِلِ مَلَائِکَةِ السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ ... نَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَدْعُوَ عَلَى قَوْمِکَ. فَقَالَ نُوحٌ قَدْ أَجَّلْتُهُمْ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ.
فَلَمَّا أَتَى عَلَیْهِمْ تِسْعُمِائَةِ سَنَةٍ، هَمَّ أَنْ یَدْعُوَ عَلَیْهِمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ» فَقَالَ نُوحٌ «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً؛ إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلَّا فاجِراً کَفَّاراً» فَأَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ یَغْرِسَ النَّخْلَ؛ فَکَانَ قَوْمُهُ یَمُرُّونَ بِهِ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُ وَ یَسْتَهْزِءُونَ بِهِ ... فَلَمَّا أَتَى لِذَلِکَ خَمْسُونَ سَنَةً وَ بَلَغَ النَّخْلُ وَ اسْتَحْکَمَ أَمَرَ بِقَطْعِهِ... فَأَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ یَنْحِتَ السَّفِینَةَ...
امام صادق ع در ضمن حدیثی طولانی فرمود: نوح سیصد سال در میان قوم خود مردم را به خدا دعوت میکرد و او را اجابت نکردند؛ پس تصمیم گرفت آنان را نفرین کند، اما هنگام طلوع آفتاب دوازده هزار طائفه از فرشتگان آسمان دنیا نزدش آمدند... گفتند ... ما آمدهایم از تو بخواهیم که قومت را نفرین نکنی؛ نوح گفت سیصد سال دیگر به آنها مهلت دادم. وقتی ششصد سال شد و آنها ایمان نیاوردند تصمیم گرفت که آنها را نفرین کند، دوازده هزار طائفه از ملائکه آسمان دوم نزد او آمدند. گفت شما کیستید؟ گفتند ... ما آمدهایم از تو بخواهیم که قومت را نفرین نکنی؛ نوح گفت سیصد سال دیگر به آنها مهلت دادم.
وقتی نهصد سال شد و آنها ایمان نیاوردند تصمیم گرفت که آنها را نفرین کند، خدا وحی بر او نازل کرد که «از قومت جز آنان که تاکنون ایمان آوردهاند کسی ایمان نمیآورد؛ پس تو به خاطر کارهایی که انجام میدهند اندوهگین مباش» (هود/36)
آنگاه نوح دعا کرد: «خداوندا بر زمین از کافران هیچ دیار [= سکنیگزیننده] ای باقی نگذار؛ ...» (نوح26-27)
پس خدا دستور دارد درخت نخلی بکارد و مردمش از کنارش میگذشتند و او را مسخره میکردند ... تا اینکه پنجاه سال گذشت و دستور آمد درخت را قطع کن و از آن کشتی بساز ...
2) حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَلَاکَ قَوْمِ نُوحٍ عَقَّمَ أَرْحَامَ النِّسَاءِ أَرْبَعِینَ سَنَةً، فَلَمْ یُولَدْ فِیهِمْ مَوْلُودٌ
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست