0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  3:50 PM

کدام چشمه تو را خشکاند، که شعله قسمت دريا شد
و آب و آينه و لبخند، کمي به رنگ معما شد
کدام تشنه تو را نوشيد، که سر به دار شد و جوشيد
مسيح تازه تولد يافت، و نقش چليپا شد
فرشته بودي و در چشمت هزار آينه آويزان
از آن زمان که تو گم گشتي، هزار ديو هويدا شد
تمام خاطره‌ها سربي، تمام حنجر از آتش
که هر چه هست نمي‌ماند، و هرچه نيست تمنا شد
ترانه نخستين
شروع شورانگيزي داشت
شادي‌مان! 
در آن صبح آغازين
که چشم گشوديم بر عشق
تا يکي شود
اندوه دو جهان
و چشم بستيم بر خويش
تا آواز يک حقيقت باشيم!... 
در نيمه راه رهايي پرندگان به مقصد رسيده‌اند و ما
در پي پاياني ناپيدا
در عصر آتش و عطش
ناگهان از خواب پريده‌ام
و دستمان
از ترانه نخستين تهي است
اما آسمان
هنوز
پر از پر پرواز است! 
 
 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها