پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 3:30 PM
در انتهاي کوچهاي متروک و باراني
من ماندهام با يک بغل شور غزلخواني
هشت آسمان خورشيد بيسر را تماشا کن
در چشم آن آيينه سرشارحيراني
آنجا براي قاب عکس سرخ آلاله
يک حجله ميرويد، سراسر سبز و نوراني
اشکي که از چشمان خيس حجله ميآيد
امشب چه زيبا ميرود سوي چراغاني
اي کاش ميشد سرخ و سبز و آسماني بود
مثل غرور لاله در ميدان قرباني
تا بيکران عاطفه رفتند سرمستان
ما ماندهايم و غربتي غمگين و طولاني
چندي است از گلواژههايم گريه ميبارد
در کوچههاي شرجي و امواج توفاني