پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
جمعه 3 اردیبهشت 1395 3:47 PM
به نیلوفران شهید زادگاهم: کریم محمدپور، محمود علیزاده، قاسم قاسمی، اسفندیار محمدی
پاییز بود و برگ درختان می ریخت
گرد و غبار روی خیابان می ریخت
با سنگ های کودک بازیگوشی
هر روز شیشه های دبستان می ریخت
در گرگخیز ثانیه هایی تاریک
خون از «نی» شکسته ی چوپان می ریخت
بر کومه های ساکت تنهایی مان
اندوه دانه، دانه ی باران می ریخت
بارانی از کبوتر، و درنا تا صبح
از شاخه های نازک و عریان می ریخت
هرچند در تراکم دود و آهن
سرب مذاب بر دل و بر جان می ریخت
دستی از آسمان خدا می آمد
گل بر سر مزار شهیدان می ریخت