0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۴۶۳
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  6:28 PM

ماتشنگی به دجله و جیحون نمی دهیم

یک العطش به صد قدح خون نمی دهیم

آب حیات از لب ما می چکد ولی

صد چشمه زهر هست که بیرون نمی دهیم

شد رام تازیانهٔ ما توسن جنون

دیگر عنان فتنه به گردون نمی دهیم

اهل زمانه را هوس آب خضر و بس

کس را خبر از چاشنی خون نمی دهیم

بیداری از طبیعت موزون به ما رسید

کز بیم دل به قامت موزون نمی دهیم

دیوانه است عرفی و معموره دشمنی

ویرانه را به ملک فریدون نمی دهیم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها