0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۴۵
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  4:40 PM

بازم به طوف کعبه احرام تازه شد

ذوقم به بوسه های لب جام تازه شد

گشتیم باز می کش و ارباب شید را

آئین طعن وشیوهٔ دشنام تازه شد

ذوقم نمانده بود ز خونابه های تلخ

اینک حلاوت همه در کام تازه شد

زنار را نیابت تسبیج می دهم

ای اهل شرع، مژده، که اسلام تازه شد

می جوشد از درون دلم چشمه چشمه خون

توفان نوح را دگر ایام تازه شد

عرفی بسی به تشنه لبی عمر باختیم

کز دُرد و صاف ساقی ام انعام تازه شد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها