0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۷۴
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  3:09 PM

ما را به طرب موعظت و پند حرام است

بر اهل محبت دل خرسند حرام است

در مذهب ما تشنه لبان، شربت کوثر

بی چاشنی آن لب چون قند، حرام است

ناصح مگشا لب که گنه کار نگردی

در شرع ملامت زدگان پند حرام است

در آرزوی وصل که در باغ محبت

چندین ثمر نخل برومند حرام است

دارم هوس دیدن ماهی که به رویش

غیر از نظر لطف خداوند حرام است

محرومی یعقوب از آن است که بگزید

شرعی که در آن دیدن فرزند حرام است

یا رب چه بلایی است که در مذهب خوبان

دشنام حلال است و شکرخند حرام است

زندانی غم باش که در شرع محبت

صیدی که نشد کشته درین بند حرام است

عرفی بود از میکده ی درد قدح نوش

آن باده ننوشد که بگویند حرام است

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها