0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۷۱
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  3:08 PM

هر خنده دریچه ی گشاینده ی غم است

هر انتعاش نایره ی قفل ماتم است

دل زنده ساز قدر مسیح و مرا مسنج

غافل مباش آن نفسی بود و این دم است

حیف است حیف، بس مکن ای کاوش دلم

هر ناله را خراشی و هر گریه را نم است

باغی است گریه در جگر تشنه ام کزان

صد لاله زار سوخته در زیر یک شبنم است

هر کس که دید عرفی و این شور و های و هوی

غافل ز زیر پرده نمایش ، که یک کم است

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها