غزل
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395 2:14 PM
دل و جانی است با من مشتاق
به تو نزدیک و تن اسیر فراق
روی زیبا ز من چرا پوشی؟
«این تحریمه علیالعشاق»؟
تو طبیبی و ما چنین بیمار
تو ملولی و ما چنین مشتاق
بر دلم ساحران غمزهٔ تو
«رامیات با سهم الاماق»
مست شوق توایم و بادهٔ وصل
نرسیده است هم چنان به مذاق
از محیط غم تو جان نبرند
غوطه خوران بحر استغراق
در بیابان عشق تو دل ما
«صار حیران مشرق الاشراق»
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.