غزل
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395 2:13 PM
دل من، چون به عشق مایل شد
عشق در گردنش حمایل شد
چون دل و عشق متفق گشتند
دل من عشق گشت و او دل شد
گاه بر رست چون نبات از گل
از دلم عشق و گاه نازل شد
روی بنمود و دل ببرد و نشست
کار من در فراق مشکل شد
من نمیدانم این بلا، دل را
از چه افتاده وز چه حاصل شد؟
ای عراقی، مکن شکایت دل
این بس او را که عشق منزل شد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.